علمی فرهنگی ورزشی سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
آنـچـه گـذشـت بـررسـى ضـرورت و آثـار مـهـم اعـتقاد به معاد و جهان آخرت بود. در این قسمت برآنیم که به بررسى اجمالى اهمیت باور به معاد از دیدگاه اسلام بپردازیم. ایمان به معاد انگیزه عمل صالح در آیه 110 سوره کهف رابطه نزدیکی در میان ایمان به آخرت و عمل صالح، منعکس شده است، می فرماید: (فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ولا یشرک بعبادة ربه احدا) «هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد، و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند». سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, :: 14:17 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
قلعه بابک قدمت : دوره ساساني موقعیت بنا : 190 كيلومتري شمال شرقي تبريز قلعه بابك در 190 كيلومتري شمال شرقي تبريز و در 16 كيلومتري غرب كليبر بر فراز ارتفاعات رود قره سو واقع شده است. اين قلعه از برج وباروهاي متعددي تشكيل يافته كه برجهاي مدور از سنگ مالون با ملات ساروج است و باروها نيز از نوعي سنگ گرانيت ساخته شدهاند .مساحت اين قلعه در حدود ده هزار متر مربع بوده و زمان احداث آن به دوره ساساني نسبت داده ميشود. اين مجموعه در قرن سوم يكي از پايگاههاي مهم و محكم بابك خرم دين در مصاف خلفاي عباسي بوده است.در دهه هاي اخير در كاوشهايي كه ازاين قلعه به عمل آمده، چندين تنور و سفالينههاي متعددي مربوط به قرن سوم هجري و سفالهايي مربوط به اواخر قرن هفتم هجري و سكه هايي از دوران اتابكان كشفگرديده است .اين قلعه قبلاً به قلعة بند هم معروف بوده و همين كلمه بعدها تغيير شكل پيدا كرد و در نتيجه به(بز قلعهسي) تبديل شد و پس از قيامهاي بابك به قلعه بابك مشهور شد. قلعه ضحاک قدمت : دوره اشكاني موقعیت بنا : 149 كيلومتري تبريز قلعه ضحاک در 149 كيلوتري تبريز و 20 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان هشترود واقع شدهاست .این دژ تاریخی به احتمال قوي بازماندهای از دوران اشکانیان، یا معبدی زردشتی و یا محلی برای پادگان نظامی محلی بودهاست. طاق این دژ، در کنار آثار به جا مانده در تپه میل ورامین، از نمونههای معماری روزگار اشکانی است که نمونه آن به شکلی کاملتر و شکوهمندتر در طراحی ایوان خسرو در تیسفون دیده میشود
قلعه دختر قدمت:دوره ايلخاني موقعیت بنا : 180 كيلوتري شهر تبريز در دو كيلومتري جنوب پل دختر قلعه ايست بنام قلعه دختر كه بر روي صخره سنگي بلندترين قله كوه مشرف به جاده كاروانرو بشكل كثيرالاضلاع غير منظم از سنگ آجري ساخته شده است. بلندي ديوار كه باروي قلعه محسوب مي شود در حدود چهارده متر است. در ديوار قلعه دو مدخل ساخته شده كه هر كدام سه متر بلندي دارد و در بالاي يكي از اين مدخلها كتيبه اي روي سنگ حك شده كه فعلا اثري از خط آن باقي نمانده و از وضع ساختمان و مصالح بكار رفته مي توان بنا را به دوره ايلخانان مغول نسبت داد . در سياحتنامه شاردن چنين نقل است «قلعه دختر كه اردشير آن را بنا نموده است در قله كوهستان ميباشد حكايت مي كنند كه اردشير اين دژ را براي بازداشت شاهزاده خانم اصيل و عالي تباري بنا كرده است.» شاه عباس دستور تخريب آن را صادر كرده، چون پناهگاه سارقين قطاع الطريقي بود كه بر اين كوهستانها استيلا داشتند . قلعه کردشت موقعیت بنا : 146 كيلومتري شهر تبريز يكي از قلعه هاي تاريخي ميباشد كه در حاشيه رود ارس و در روستاي كردشت جلفا واقع شده است. اين قلعه از نظر اهميت نظامي و تاريخي به ويژه در دوره حكومت عباس ميرزاي قاجار نايب السلطنه فتحعلي شاه قاجار در آذربايجان بسيار مورد توجه بوده و يكي از مراكز فرماندهي سپاهيان وي در جريان جنگهاي ايران و روس بود . اين قلعه در بالاي تپه اي صخره اي ساخته شده و در ارتفاعات آن شش برج نگهباني وجود داشت كه هنوز بخشي از اين برجها و حصارهاي آن پابرجاست .
قلعه داش ضحاک (داش قلعه ) قدمت: دوره ساساني موقعیت بنا : 131 كيلومتري شهر تبريز قلعة ضحاك در 28 كيلومتري شرق عجبشير، بر ارتفاعات سهند قرار گرفته است. اولين بار توسط يك هيئت باستانشناسي آلماني در سال 1971 ميلادي مورد بررسي و تحقيق قرار گرفته است . به غير از قلعه در پاي كوه قبرستاني وجود دارد كه در آن مجسمة سنگي قوچي قرار دارد و در كنار قبرستان، روستايي به نام ينگجه واقع شده است. در ديوار يكي از خانههاي روستاي ينگجه قوچ سنگي مقبرهاي كار گذاشته شدهاست، (راولين سون) با تكيه بر توصيفهاي اهل محل، آن را به دورة ساساني متعلق دانسته است . با در نظر گرفتن بقاياي موجود از برجهاي نيم استوانهاي، بنام دروازة اين قلعه، احتمال ميرود كه نظر مذكور صحيح باشد. روبناي ديوارها كه از سنگهاي مكعب مستطيلي شكل، تركيب شده است، يادآور پوشش ديوارهاي ساساني در تخت سليمان است. ولي سفالهايي كه تاكنون از داش قلعه ضحاك بدست آمده است همگي مربوط به سدههاي 11 و 12 ميلادي، يعني دورة اسلامي است. با اين حال، حجاريها و جاسازيهائي كه در سنگ كوه كنده شده است (هر چند كه از لحاظ چگونگي وضع خود با موارد مشابه اورارتوئي تفاوتهايي دارد و نيز قطعه سنگي كه به شكل ستون از كوه درآوردهاند)همگي دلائلي است بر اينكه محل را به دورة پيش از اسلام هم متعلق بدانيم. آغجه قلعه موقعیت بنا :147 كيلومتري شهر تبريز اين قلعه تاريخي را شايد به خاطر رنگ ديوارهها و برجهاي سفيدش كه با ملات آهكي سفيد در قلة كوهي سبزفام ساخته شده است «آغجاقالا» ميگويند. در فاصلة 50 كيلومتري شمالغربي شهر ورزقان واقع شده است. موقعيت جغرافيايي و مكاني قلعه و نوع معماري و كاربرد اين قلعه نيز شبيه به ديگر قلعههاي تاريخي آذربايجان ميباشد . آنچه در حال حاضر از آغجه قالا باقي مانده است تعداد 8 برج مدور نيم استوانهاي و تعداد 11 قطعه ديواره عريض سنگي ميباشد. . مصالح ساختماني بكار رفته در برجها كلا سنگهاي لاشهاي تيشهاي است و ملات ديواره و برجها از ساروج سفيد رنگي است كه بيش از همه در تركيبات آن آهك بكار رفته است . در سمت جنوبي قلعه، تعداد 5 برج نگهباني در حال حاضر باقي مانده است و 3 برج بقيه در سه گوشه قلعه ساخته شده است. در احداث بنا از سه نوع مصالح استفاده شده كه هركدام بيانگر دورهاي از ايام باستان و چند مرحلهاي بودن ساخت قلعه ميباشد. اين مصالح سنگ لاشه و ملات ساروج مربوط به دورة اشكانيان، آجرهاي خشتي مربوط به دورة ساسانيان و ملات گچ براي دورةاسلام به بعد، ميباشد . در داخل قلعه قبرهايي نيز ديده ميشود كه در اطراف آنها مقداري استخوان و سفال شكسته ديده ميشود . آغجا قلعه نيز يك قلعه نظامي و دفاعي نيز بوده كه به خاطر جلوگيري از هجوم دشمنان به منطقه ساخته شده است .
قلعه پشتو قدمت: اوايل اسلام موقعیت بنا:179 كيلومتري شهر تبريز يكي از باارزش ترين و جالب ترين آثار تاريخي بخش هوراند از شهرستان اهر، قلعه پشتو يا پشتاب است كه بر بلندترين كوه بين روستاهاي پشتاب و كوجان قرار گرفته است . روستاي پشتاب در 12 كيلومتري غرب هوراند و 50 كيلومتري اهر واقع شده است . قلعه پشتو در كوهستان بسيار بلند به ارتفاع بيش از 3000 متر بنا شده است . حصارهاي آن بسيار مرتفع و صخره اي است و دورتا دورش را پرتگاههاي عميق احاطه كرده است. تنها راه ورودي به قلعه معبري است از سمت شمال با 220 پله سنگي .در ساخت ديوارهاي قلعه از سنگهاي لاشه اي، ملات گل رس، ساروج و تعدادي آجر استفاده شده است. آثار بدست آمده از درون قلعه كه سفالهاي بدون نقش و نگار قديمي است، نشان مي دهد كه اين قلعه در اوايل تسلط اسلام بر منطقه ارسباران و قره داغ ساخته شده است. ازاين قلعه كه شبيه قلعه بابك و شايد همزمان با آن بوده است به هنگام نبرد با اعراب حاكم بر منطقه استفاده نظامي مي شده است . قلعه جوشین قدمت: هزاره اول قبل از اسلام موقعیت بنا : 123 كيلومتري شهر تبريز قلعه تاريخي جوشين يا جوشون در 26 كيلومتري غرب ورزقان بسوي جلفا و در 6 كيلومتري روستاي جوشين واقع شده و راه آن بسيار سخت و كوهستاني است . قلعه بر فراز كوهي است كه سه طرف آنرا شيب هاي ديوارمانند احاطه كرده است و تنها راه ارتباطي آن يك گذر كوهستاني تنگ است كه فقط يك يا دو نفر مي توانند به زحمت از آن بالا روند، به اين علت نگاهباني و دفاع از اين قلعه حتي با تعدادي معدود هم ممكن بوده است . اين قلعه در حمله اعراب به ايران يكي از مراكز مقاومت بود. سفالهايي كه در محوطه قلعه پيدا شده مربوط به هزاره اول قبل از اسلام و قرون اوليه اسلام تا قرن ششم هجري قمري است.
قلعه هلاكوخان قدمت : دوره ساساني موقعيت بنا : 78 كيلومتري شهر تبريز قلعه آقگنبد يا قلعه هلاكوخان (در اصطلاح محلي چوپوقلو قلعه) يكي از قلعههاي آذربايجان است كه در جزيره اسلامي قرار گرفته است. از قلل مرتفع جزيره اسلامي كوهقالا يا قلعه است كه در جنوب روستاي آقگنبد واقع شده است. اين بنا مربوط به دوره ساسانيان ميباشد كه از بناي قلعه به جز راه پلهها و آبانبارها چيزي باقي نمانده است.
ساکنان دریای نمک
جزیره اسلامی، بزرگترین جزیره دریاچه ارومیه است که با وسعت 23 هزار هکتاری اش سپیچک فرومتگاه خوبی برای روستائیان شرق دریاچه ارومیه به شمار می رود سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, :: 14:14 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
این نوشتار دربارهٔ مفهوم «شعر» در ادبیات است. برای کاربرد این واژه در منطق، شعر (منطق) را ببینید. برای صنعت نساجی سنتی، شعر بافی را ببینید. شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهنترین گونههای ادبی و شاخهای از هنر میباشد. دهخدا در یادداشتهای خود دربارهٔ شعر چنین مینویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» مینامیدهاند. قدیمترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت میباشد که نوعی محسوب میشود.»[۱] شاعران و منتقدان، تعریفهای گوناگون و بیشماری از «شعر» ارایه دادهاند. در تعریفهای سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانستهاند. در تعریفهایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شدهاست.[۲][۳] دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و مینویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گویندهای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت.»[۴] محتویات
تاریخچه سرایش شعر قدیمیترین سرودههای بهجامانده به وداهای هندوان باستان بازمیگردد. از تاریخ سرایش وداها اطلاع دقیقی دردست نیست و تاریخ قدیمیترین سرودهٔ ریگودا را از هزار تا پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح پنداشتهاند.[۵] همانگونه که اشاره شد گاتاهای زرتشت نیز از سرودههای کهن هستند. دیگر سرودهٔ قدیمی، گیلگمش نام دارد. حماسه گيلگمش نخستين منظومهٔ حماسی جهان است.[۶] آنجا که تاریخ تمام میشود اسطوره آغاز میشود؛ حماسههای بزرگ مبتنی بر اسطورهاند و اسطورههای بزرگ بر پایهٔ شرایط تاریخی بنا میشوند. جهان چندین حماسهٔ بزرگ را بهخود دیدهاست: که تمامی این حماسهها در بزنگاههای خطیری از تاریخ هر ملت ساخته شدهاند.» [۷] چینیهای باستان نیز به شعر علاقه نشان دادهاند و آثاری در این زمینه خلق کردهاند. شی چینگ یا کتاب شعر یا کتاب سرودها، از جمله آثار بهجامانده از چین باستان در زمینهٔ شعر است.[۸] دیدگاه ارسطو در میان منطقدانان و فلاسفهٔ قدیم، کسی که به طور مدوّن و مشروح به شعرشناسی منطقی پرداخته، ارسطو است. اگر چه کسانی قبل از او هم چون بقراط، اریستوفانس و افلاطون دربارهٔ شعر، سخن گفتهاند، اما فن شعر ارسطو تنها رسالهٔ مستقل و منطبق بر منهج نقد در این باره میباشد.[۹] ارسطو نظریهٔ ادبی خود را برپایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا میکند و سه عنصر وزن (ایقاع)، حماسه، تراژدی، کمدی، و اقسام وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترکند و تمایز آنها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.[۱۰] ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین میگوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن چنان که روی داده است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید، اما همچنان تاریخ خواهد بود، شعر، فلسفیتر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت میکند، در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت میکند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال و یا برحسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزیی، مثلا کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کردهاست یا ماجرایی برای او اتفاق افتادهاست.» [۱۱] دیدگاههای سنتی دربارهٔ شعر پس از نهضت ترجمه و انتقال نظریهٔ شعری یونانی به حوزهٔ اسلامی، رسالههای شعری یونانیان موجی از نظریهپردازی را در میان فیلسوفان مسلمان ایجاد كرد؛ چنان كه فارابی، ابن سينا، ، ابن رشد و خواجه نصیر طوسی هركدام بخشی از آثارشان را به نظریهٔ شعر اختصاص دادند. نظرگاه فيلسوفان از طریق كسانی چون حازم قرطاجنی وارد آثار مدرسه [۱۲]
«و نظر در وزن حقیقی به حسب ماهیت، تعلّق به علم موسیقی دارد و به حسب اصطلاح و تجربه تعلق به علم عروض دارد. و نظر منطقی خاص است به تخیّل و وزن را از آن جهت اعتبار کند که به وجهی اقتضاء تخیّل کند. پس شعر در عرف منطقی، کلام مخیل است و در عرف متأخران، کلام موزون مقفّی... اما قدما، شعر را کلام مخیل گفتهاند و اگر چه موزون حقیقی نبودهاست و اشعار یونانیان بعضی چنان بودهاست و در دیگر لغت قدیم مانند عبری و سریانی و فرس هم وزن حقیقی اعتبار نکردهاند.»[۱۳]
«بدان که شعر در اصل لغت، دانش است و ادراک معانی به حدس صايب و استدلال راست و از روی اصطلاح سخنی است اندیشیده، مرتّب، معنوی، موزون، متکرّر، متساوی، حروف آخر آن به یکدیگر ماننده.»[۱۴]
«در این مقاله، تنها به آن اقوال و معانی میپردازیم که حکیم (ارسطو) در صناعت شعر اثبات کردهاست، بدون این که قصد بیان تمام مطالب را دربارهٔ شعر داشته باشیم. زیرا خود حکیم نظراتش را در صنعت مغالطه تکمیل نکردهاست (...فضلا عن القول فی صناعة الشعر)»[۱۵] اختلاف نظر در تعریف شعر در حقیقت باید گفت که تعاریف بسیاری در این زمینه وجود دارد که از همان گذشتههای دور گاه با هم در تضادند و یکدیگر را نقض میکنند. افلاطون، شعر را از جهت اخلاقی زیانآور و ویرانگر میدانست و از دیدگاه معرفتشناسانه آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی میپنداشت. او ارزش زیباییشناسانی ادبیات را در نظر نمیگرفت و یا ناچیز میشمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیات نگاه میكرد. ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتقادات، رسالهٔ فن شعر را به رشتهٔ تحریر درآورد. از دید ارسطو ادبیات، اعم از نثر و نظم و شعر، همچون سایر هنرهای دیگر، بر مبنای دو شالودهٔ اساسی بنیان گرفتهاست. یكی از این شالودهها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعیاش به توازن، هماهنگی و ریتم است. ارسطو عقیده دارد كه تكامل هجوسرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیات شد كه آن را «اوزان ایامبیک» نامیدند و تكامل بعدی آن سبب پیدایش كمدی در ادبیات شد. و تكامل ستایشسرایی منجر به «اوزان هروییك» شد كه تكامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید. و سپس شاخهای از حماسهسرایی به گونهای خاص رشد كرد و به پیدایش تراژدی منجر شد.[۱۶] همانطور که اشاره شد، در هر دورهای، شاعران و منتقدان و پژوهشگران سعی در ارائهٔ تعریفی از شعر بودهاند و با این همه تفاوتی کلی بر سر تعریف شعر وجود ندارد. کوروش صفوی در گفتگویی به دشواری برای یافتن تعریفی برای شعر اشاره کرده و میگوید: سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام میدانستند، اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینشهای ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی، «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آنها که حضور وزن را در شعر ضروری نمیدانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف میکنند، شعر کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزیهای شاعرانه است»، اما واقعیت این است که امروز دیگر نمیتوان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمیتوان یک تعریف کلی از شعر به دست داد، تعریفی که بر اساس آن، و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و اخوان و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند.»[۱۷] تعریفهای سنتی دربارهٔ شعر، اگرچه شرط لازم (حداقل) شعر را دربر دارند، اما شرط کافی (حداکثر) را دربر نمیگیرند. یعنی، بیشتر ناظر به عناصر صوری و فیزیکی شعر هستند، نه جوهرهٔ درونی و متافیزیکی آن. حقیقت درونی شعر، نه تعریفپذیر، نه ترجمهپذیر و نه نقدپذیر است. به این معنی، شعر خود زندگی یعنی تجربهٔ زیستن است. پس مانند خود زندگی، مقول به تشکیک و دارای مراتب و مدارج عالی و سافل است، شعر هم شور محض است مثل ترانههای ، هم شعور محض مانند قصاید ناصرخسرو و هم آمیزهای از شور و شعور مانند شعر حافظ.[۱۸] اما باید دانست که همین کوششها در راستای تعریف و توصیف شعر، خود باعث پدیدار شدن مکتبهای گوناگون ادبی شده است. بدیع و بیان، معانی و بلاغت از درون گفتگوهای ادبی سر برون آوردهاند.[۱۹] تاریخچهٔ شعر پارسی پیش از اسلام آنچه میتوان گفت و باید گفت این است که شعر ایرانی براساس سندهای موجود به روزگار زردشت میکشد و از گاتاها که سرودهای مذهبی ایران باستان است و در انتساب آنها به زردشت هیچ تردیدی نیست آغاز میشود و پس از آن دیگر قسمتهای اوستاست و منظومههای دیگری که به زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی پیدا شدهاست، مانند درخت آسوریک و یادگار زریران و جاماسبنامه.[۲۰] پیدایش شعر پارسی در دوره اسلامی نخستین شاعران پارسیسرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگرچه نمونههایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص میکند که در زمان سرودهشدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافتهبود، چرا که وزن آنان به طور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونهای از اینگونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) میآوریم. این قطعه شعری نگاشتهشده در واقع در سیستان است:
محمد سگزی و بسام کورد از سرایندگان دربار یعقوب و از جمله نخستین سرایندگان شعر پارسی هستند. باید گفت شعر در دوره اسلامی پس از وقفهای چند صد ساله با الفبای عربی پدید آمد. ادبیات فارسی دری بیشتر در مناطق شرقی و شمال شرقی؛ یعنی در سیستان و خراسان و فرارود (ماوراءالنهر) پا گرفت و در دوره سامانی، در قلمرو شعر و نثر استقرار و گسترش یافت. در قلمرو شعر و شاعری، شاعران بزرگی چون رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی و اندکی بعد فردوسی نقشآفرینی کردند.[۲۱] قالبهای شعر کهن پارسی سبکهای شعر کهن پارسی این تقسیم بندی از ملک الشعرای بهار است و هنوز هم نزد ادیبان رایج است و معتبر. سعید نفیسی نیز در برابر این تقسیم بندی، را برمبنای مکاتب ادبی اروپا طبقهبندی کرده است. تقسیم بندیهای دیگر نیز میتوان یافت که در آن رون شعر نو و معاصر نیز مورد توجه قرار گرفته است.[۲۲]
شعر نو نوشتار اصلی: شعر نو پارسی از زمان مشروطیت شعر فارسی از نظر عناصری چون اندیشه، زبان، قالب و ... همگام با شعر نو جهان مدرن متطور شد و نهال شعر نو فارسی خود را نشان داد و بالیدن گرفت و بوسیله نیما یوشیج شعر نو به انسجام رسید. شاعران پارسیزبان تا پیش از ظهور نیما یوشیج همواره بر همان الگوها و قالبهای سنتی وفادار بودند و شعر پارسی محدود و محصور در اوزان و افاعیل عروضی به سر میبرد و بر پایهٔ همان چارچوبها با معیار مصراع و بیت سنجیده میشد. نیما یوشیج با كوتاه و بلند کردن مصرعها و جابجایی قافیهها، بدعتی در موسیقی شعر بوجود آورد و اگرچه وزن را برای شعر لازم و حتمی میشمرد ولی آن را مبنی بر امتداد مصوتها و تكیه كلمات میدانست، نه آنکه همچون شعر قدیم وزن بیت یا مصراع، معیار تعیین وزن شعر به شمار آید.[۲۳] موسیقی و آهنگ شعر محدود به قالب عروضی و بحر شعر نیست بلکه در نوع پیوستگی کلمات با یکدیگر و ایقاعهای شعر، موسیقی شگفتانگیزی احساس میشود که کم از موسیقی و وزن شعر نیست. زیرا شعر دو موسیقی دارد:
خاستگاه این دگرگونی در شعر پارسی را باید پیرو تحولات اجتماعی در دوران جنبش مشروطهخواهی دانست که بنیاد جامعه را دگرگون ساخت.[۲۵] شعر جهان گونههای معروف شعر جهان جریانهای مهم شعر جهان شاعران جهان جستارهای وابسته منابع
سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
در این زمان همسرتان بیش از هر زمان دیگر به حمایت روانی و عاطفی شما نیاز دارد. بكوشید به كارهای كودكتان بیشتر رسیدگی كنید. چند ساعتی كودك را به بیرون از خانه ببرید تا همسرتان فرصتی پیدا كند كه به كارهای شخصی خود برسد. به همسرتان كمك كنید تا دچار عوارض بیرمقی و افسردگی پس از زایمان نشود. از كمك دیگران برای رسیدگی به امور خانه بهره بگیرید. نقش پدران در تامین بهداشت روانی كودك هنگامی كه از كودك دور هستید، نشانههایی از خود به جا بگذارید، مثلا عكسهایی از خودتان یا نوارهایی با صدای خودتان، كه شعر یا داستانی را برای كودك خواندهاید، برایش به جا بگذارید. از محل كارتان مرتب تلفن بزنید و با او صحبت كنید. در زمان عدم حضور مادر با كودكتان پدرانه بازی كنید، بازیهایی را انتخاب كنید كه با آنچه در حضور مادرش با او انجام میدهید، تفاوت داشته باشد. این كار باعث میشود كه كودك خصوصا در سالهای اول زندگی كه نسبت به غیبت مادرش بسیار حساس است، راحتتر بتواند مراقبت شما را بپذیرد. گاهی پدران تنها موقعی مراقبت از كودكشان را به عهده میگیرند كه دیگر برای مادر توانی نمانده یا كودك در حال گریه و كجخلقی است. بهتر است پدران همیشه و در سرحالی كودك نیز از او مراقبت كنند. هنگامی كه پدران مراقب كودك هستند، احتمال پیش آمدن حوادث بیشتر است این به دلیل بیمبالاتی پدران نیست، بلكه اكثر پدران با رفتارهای ناگهانی كودك ناآشنا هستند. افتادن كودك از روی میز یا تخت، شایعترین اتفاقی است كه هنگام تعویض پوشك كودك رخ میدهد. بنابراین بیشتر مراقب باشید. با كودكتان چشم در چشم حرف زده و برایش آواز بخوانید. بردن كودك به حمام، برای برقراری ارتباطی گرم و صمیمانه موثر است. كودك را نوازش كرده و بدنش را ماساژ دهید. در سنین 6 تا 9 ماهگی، كودكان شروع به سینهخیز یا بالا رفتن میكنند. روی زمین دراز بكشید و كودكتان را نزدیك خود قرار دهید، یك اسباببازی جالب آن طرف خود بگذارید و كودك را تشویق كنید كه با بالا رفتن از شما به اسباببازی برسد. در سنین 7 تا 12 سالگی وابستگی كودك به همسن و سالان خود بیشتر میشود و لازم است كه پدران كاملا مراقب آنچه كودك از دیگران میآموزد، باشند. وقتی كودك در 9 تا 12 ماهگی شروع به راه رفتن میكند، تمایل زیادی دارد كه از حمایت پدر در راه رفتن بهرهمند شود. با استفاده از هر دو دست در حالی كه دستان كودك را در جلوی خود گرفتهاید، این كار را شروع كنید. اجازه دهید كه كودكتان طریقه درست گفتگو را از شما تقلید كند. تلفظ كودك را با تكرار كلمات تصحیح كنید نه با غلطگیری مستقیم. برای كودكتان كتاب بخوانید. ارزشهای صحیح را به كودكان بزرگتر بیاموزید. مراقب روابط اجتماعی كودك خود باشید و تا حد امكان او را به ایجاد رابطه با كودكانی سوق دهید كه رفتار آنها با ارزشهای خانوادگی شما سازگاری داشته باشد. سعی كنید علایق و تواناییهای كودك خود را بشناسید. تربیت مبتنی بر عشق داشته باشید و كودك را متوجه كنید كه او را تربیت میكنید چون عاشقش هستید.
در سنین 7 تا 12 سالگی وابستگی كودك به همسن و سالان خود بیشتر میشود و لازم است كه پدران كاملا مراقب آنچه كودك از دیگران میآموزد، باشند. هر چه كودك شما بیشتر با بچههای دیگر در تماس باشد، شما باید تماس خود را با او بیشتر كنید. شرایطی را به وجود آورید كه كودك شما مجال بروز نقاط قوت خود را پیدا كند. كودكتان را تشویق كنید كه دوستانش را به خانه دعوت كند. مربی ورزشی كودكتان بشوید تا تواناییها و ضعفهای او را بشناسید. اهمیت تایید پدران برای كودك را دستكم نگیرید و همیشه در دسترس كودك باشید. سخن آخر این كه پدر یا مادر خوبی برای كودك بودن كار بسیار دشواری است، زیرا معمولا والدین گرفتار وظایف روزمره مربوط به بزرگ كردن كودكشان و فراهم آوردن شرایط مساعد زندگی برای او میشوند و بنابراین نمیتوانند نمای بزرگتری را كه در پیشروی آنهاست و همان جنبهها و ابعاد مختلف تربیتی و رفتاری در ارتباط با اوست، را ببینند. قسمتی از وظیفه ما به عنوان پدر یا مادر این است كه روح بزرگی را كه در روزمرگیها گرفتار است و نوری را كه در درون كودك وجود دارد، ببینیم. برای مثال نقاشیهای كودك شاید تصویری از آگاهی در حال شكوفا شدن او را به شما بنمایاند. ما همچنین وظیفه داریم به كودك، تجربیات روحانی را در دنیای مادی روزمره نشان دهیم و به این ترتیب سبب تحول و شكوفایی كودك خود در جریان این فرآیند شویم. پدر یا مادر بودن انرژی بسیار زیادی را میطلبد. باید به خودمان سخت نگیریم و در مورد كمبودهایمان بردبار باشیم و درخصوص رشد خود به عنوان پدر یا مادر با خودمان مهربان باشیم و زیاد از خود ایراد نگیریم. لازم است همواره انرژی خود را تجدید كنیم، در غیر این صورت بداخلاق، بیحوصله و مجادلهگر خواهیم شد. بنابراین باید به اندازه كافی استراحت كنیم، بخصوص وقتی بچهها كوچكتر هستند. البته همه ما بهترین چیزها را برای كودكان میخواهیم ولی خیلی از كسانی كه برای اولین بار پدر یا مادر میشوند، اطلاعات زیادی درباره وظایف خود یا چگونگی تربیت كودكان نمیدانند و خیلی وقتها مجبور میشوند بتدریج كه پیش میروند، یاد بگیرند و این موضوع ناراحتكننده است. كسی از شما انتظار ندارد با كودك خود در حد یك كارشناس برخورد كنید. تنها انتظاری كه از شما میرود این است كه شیوه جدیدی بیابید تا قادر به در نظر گرفتن تمامی جنبههای رشد كودك، اعم از جسمانی، احساسی، عقلی یا روحانی باشید با این همه، این تجربیات فرصتهای فراوانی برای رشد شما به عنوان پدر یا مادر علاوه بر رشد كودكتان فراهم میكنند. به عنوان نخستین آموزگار كودك، شما باید حتما فضایی مملو از عشق و صمیمیت، نظم و آرامش، علاقه و اشتیاق كه همگی برای رشد او حیاتی هستند، مهیا كنید. كسی از شما انتظار ندارد با كودك خود در حد یك كارشناس برخورد كنید. تنها انتظاری كه از شما میرود این است كه شیوه جدیدی بیابید تا قادر به در نظر گرفتن تمامی جنبههای رشد كودك، اعم از جسمانی، احساسی، عقلی یا روحانی باشید. بنابراین به كودك خود كمك میكنید تا با چالشهای دنیای متغیر روبهرو شود و بهترین ثمره را از زندگی خود برگیرد. نكته مهم این است كه به یاد داشته باشید كودك استثنایی شما یك بزرگسال كوچولو نیست و از او توقعات و انتظاراتی در حد خودش و تواناییهایش داشته باشید. باید بدانید كه نحوه تفكر، استدلال، احساس یا درك او از جهان و محیط پیرامونش همانند شما نیست. مركز توجه بیشتر كودكان تا 7 سالگی، بدن آنهاست. كودكان در این سن بسرعت در حال رشد هستند و نیاز به جنبش و ورزش دارند. به یاد داشته باشید كه كودك شما عمدتا از طریق نمونه و تقلید میآموزد. بعلاوه، نظم و تكرار حاصل از كارهای روزمره عناصر اساسی در دنیای سالم كودك خردسال هستند و سبب ایجاد حس امنیت و اعتماد میشوند. فرزند شما اطلاعات را بدون هرگونه تغییری میگیرد و به همین دلیل باید به چگونگی محیط زندگی او و وقایعی كه برای او رخ میدهد دقت كنید. لازم است تعادلی بین تحریك حواس كودك و محافظت از آنها برقرار كنید. تاثیر یك محرك مصنوعی مثل تلویزیون و فیلمها بر ذهن كودك كاملا با تاثیر صدا، توجه و مراقبت شما فرق دارد. باید درك كنید كه هر چیزی در زندگی كودك شما چنان عمیق جذب ذهن او میشود كه ممكن است پس از تغییر شكل یافتن مجددا در بازیهای خلاق او تجلی كند. بنابراین بازی خلاق برای كودك حكم غذا و آب را دارد و لازم است با اختصاص وقت و فراهم كردن لوازم مناسب برای این نوع بازیها، كاری كنید كه كودكتان بتواند با تقلید هر آنچه كه برایش رخ میدهد از طریق بازی كردن، راه خود را در زندگی روزمره پیدا كند. شكوفا كردن جوشش طبیعی تخیل و خلاقیت، یكی از بزرگترین هدیههایی است كه میتوانید به كودكتان بدهید. پس بكوشید پدر خوبی برای دلبندتان باشید. سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:, :: 16:43 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها ساعت کاسیو">ساعت کاسیو
نويسندگان |
||||||||||||||||||||||||
![]() |