علمی فرهنگی ورزشی
سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, :: 14:18 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

آنـچـه گـذشـت بـررسـى ضـرورت و آثـار مـهـم اعـتقاد به معاد و جهان آخرت بود. در این قسمت برآنیم که به بررسى اجمالى اهمیت باور به معاد از دیدگاه اسلام بپردازیم.

تواءمانى اعتقاد به مبداء و معاد
آیه ی « إنا لله و إنا إلیه راجعون؛ ما از آن خداییم و به سوى او باز مى گردیم.» سوره ى بقرة: 156، ناظر به مبداء و معاد و بیانگر سیر خلقت بشر است .از نگاه قـرآن اعـتـقاد به معاد از لوازم و ضروریات اعتقاد به مبداء است. کسانى که خدا را باور داشته بـاشند ولى آخرت و معاد را باور نداشته باشند، در خداشناسى نقصان دارند و خدا را چنان که حـق اوست نشناخته اند و گرنه ممکن نیست خدا را آن چنان که باید، شناخت و اسما و صفات حسناى الهـى را درک کـرد ولى بـه لزوم مـعـاد نـرسـیـد. اصـولا خـداشـنـاسـى کـامـل، انـسـان را بـه تصدیق توحید، نبوت و معاد مى رساند و اگر کسى منکر یکى از این سه اصـل بـاشد، باید در خداشناسى خود تجدید نظر کند، قرآن کریم انکار توحید، نبوت یا معاد را نـاشـى از قـصـور در خـداشناسى دانسته است. در سوره حج بعد از یادآورى شرک مشرکان و اثبات ناتوانى خدایان موهومشان مى فرماید: «خدا را آن گونه که باید بشناسند، نشناختند، خداوند قوى و شکست ناپذیر است.» سوره ی حج، آیه ی74.
اگـر آنان در خداشناسى رعایت حق و قدر خدا را مى کردند، تصدیق مى نمودند که خداوند باید قوى و شکست ناپذیر باشد و این خدایانى که آنان براى خداوند شریک گرفته اند، ضعیف و مـغـلوب هـسـتـنـد و نـمـى تـوانـنـد شـریـک خـدا بـاشـنـد و شـریـک شـمـردن آنـهـا باطل است.
در مورد منکران نبوت نیز مى فرماید: آنها خدا را درست نشاختند که گفتند: «خدا هیچ چیز بر هیچ انسانى نفرستاده است.» اگـر دقـت مـى کـردنـد مـى یـافـتـنـد کـه هـدایـت گـرى خـداونـد بـا فـرسـتـادن انـبـیـا کامل مى شود و انکار نبوت به معناى انکار اسم ((هادى )) خداوند است.
در زمینه معاد نیز فرموده است: «آنها خدارا آن گونه که شایسته است نشناختند درحالى که تمام زمین درروز قیامت در قبضه اوست» سوره ی زمر، آیه ی67. اگـر خـداشـنـاسى آنان کامل بود باید به حکمت و عدالت خدا اذعان مى کردند و باور مى داشتند کـه خـداونـد روزى هـمـه انـسـان هـا را جـمـع آورى خـواهـد کـرد و اعـمـال همه را بدون کم و کاست به آنان نشان خواهد داد و به هیچ کس ظلم و ستمى نخواهد شد و هر کس را به آنچه از پیش فرستاده، خواهد رساند. سوره ی زمر، آیه ی69، 70، جـالب ایـن جاست که عبارت ((و ما قدروا الله حق قدره )) فقط در همین سه مورد در قرآن به کار رفته است.

از اصول دین بودن اعتقاد به معاد
اعتقاد به معاد از اصول اساسى همه ادیان آسمانى است و در اسلام نیز جزواعتقادات اصولى است. حـدود ثـلث آیـات قـرآن راجـع بـه مـعـاد و مـبـاحـث مـربـوط بـه آن اسـت. قـرآن کـل زنـدگـى بـشـر را بـه دو روز تـقـسـیم کرده است، روز و مرحله زندگى دنیا و روز و مرحله زنـدگـى آخـرت، و از آن دو به ((حیاة الدنیا)) و ((حیاة الاخره ))، ((دارالدنیا)) و ((دارالاخره )) و ((الاولى )) و ((الاخره )) تعبیر کرده است.
اصـول اعـتـقـادى در اسـلام عـبـارت انـد از اصـل تـوحـیـد و یـگـانـى خـداونـد، اصـل نـبـوت و اصـل مـعـاد؛ و هـر کـس مـنـکـر یـکـى از ایـن سـه اصـل بـاشـد، از حـوزه اسـلام خـارج اسـت. اعـتـقـاد بـه بـقـیـه مـعـارف دینى گرچه ممکن است از ضـروریـات بـاشد ولى از اصول نیست، در بقیه معارف ممکن است ما نتوانیم آنها را درک کنیم و تـعقل نماییم ولى اجمالا به آنها معتقدیم چون رسول خدا آنها را عرضه کرده و اعتقاد و پایبندى بـه آنـهـا را از مـا خـواسته است ولى در اصول سه گانه از جمله معاد، ما نه فقط از آن جهت که پیامبر فرموده، بلکه با برهان و دلیل عقلى بدانها معتقدیم و حتى اگر پیامبر هم در این موارد پیامى نداشت، حکم عقل ما را به این اعتقاد فرامى خواند.

قسم خدا براى تاءکید معاد
در کـمتر مساءله اى قرآن علاوه بر بیان و استدلال، براى تاءکید آن قسم هم یاد مى کند.معاد از جـمـله مـسـائلى اسـت کـه عـلاوه بـر ایـن کـه خـداونـد آیـات فـراوانـى در تـبـیـیـن اسـتـدلالى آن نازل کرده، بر قطعیت آن، قسم هم خورده است. آیات زیر از این نمونه است: آدمى گوید: آیا هنگامى که بمیرم، مرا زنده [از گور] بیرون خواهند آورد؟ آیا آدمى به یاد نمى آورد کـه مـا او را از پیش بیافریدیم و هیچ چیز نبود؟ به پروردگارت سوگند که آنان را با شیطان ها برانگیزیم. سوره ی مریم آیه ی66-68، خداوند که معبودى جز او نیست؛ به یقین همه شما را در روز رستاخیز ـ که شکى در آن نیست ـ جمع مى کند و کیست که از خداوند راستگوتر باشد؟! سوره ی نساء، آیه ی87.
علاوه بر آن در آیاتى نیز به پیامبرش دستور مى دهد که بر حتمیت وقوع قیامت قسم بخورد: کـافـران پـنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد، بگو آرى به پروردگارم سوگند که همگى برانگیخته خواهید شد. سوره ی تغابن، آیه ی7، از تـو مـى پرسند: آیا آن (وعده مجازات ) حق است؟ بگو:آرى، به پروردگارم سوگند قطعاحق است. سوره ی یونس، آیه ی53. کـافـران گفتند: قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد. بگو: آرى، به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد. سوره ی سبأ، آیه ی3.
این آیات نشان از اهمیت فوق العاده معاد از نگاه قرآن دارد که براى تاءکید بر آن خداوند خودش یا به زبان پیامبرش بر آن قسم مى خورد و به این وجه از آن سخن مى گوید.

تأثیر یاد دوزخ در تربیت و سازندگی
ابوبصیر گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا بیم ده که دلم قساوت پیدا کرده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: یا ابا محمد (کنیه ابوبصیر) آماده ی زندگی دراز باش. همانا جبرئیل با چهره ای عبوس و در هم خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید، در حالی که در غیر این روز با چهره ای بشاش و متبسم بر او (صلی الله علیه و آله و سلم) متمثل می گشت. وقتی از علت عبوس بودن او جویا شد عرض کرد: حق تعالی وقتی فرمان به تابیدن دوزخ داد هزار سال بر آن دمیدند تا آتش آن سفید گشت. سپس هزار سال دیگر دمیدند تا سرخ شد. آن گاه هزار سال دیگر بر آن دمیدند تا از شدت سرخی به سیاهی و تاریکی گرایید، و آن به گونه ای است که اگر یک قطره از "ضریع" (چیزی است در دوزخ تلخ، بد بو و سوزان که گویا شبیه آن در دنیا وجود ندارد) در نوشیدنی های اهل دنیا بچکد همه ی اهل دنیا از بوی بد آن خواهند مرد، و اگر یک حلقه از زنجیرهای آتشین که طول آنها هفتاد ذراع است بر اهل دنیا بیفتد همه را (از شدت حرارت) آب خواهد کرد و اگر جامه ای از جامه های اهل آتش در میان اهل زمین و آسمان آویزان گردد بوی آن همه را خواهد کشت. در این وقت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به شدت گریست و جبرئیل نیز گریست، و پس از آن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)

جبرئیل (علیه السلام) را متبسم ندید....
اشاره: نظام ملکوتی آخرت با نظام ملکی دنیا تفاوت فراوان دارد و برای تبیین نعمت آخرت و نیز تشریح نقمت آن در هر دو طرف پاداش و کیفر تعبیرهای مبالغه آمیز به چشم می خورد. باید توجه داشت که هیچ یک از وصف ها و تعبیرها اغراق نیست؛ زیرا موجود نشئه ی ابد، یعنی آخرت اگر بخواهد در نشئه ی فنا، یعنی دنیا ظهور کند یا متمثل شود به همین وضع است که درباره نعمت بهشت و نقمت دوزخ بیان شده است.

ایمان به معاد انگیزه عمل صالح

در آیه 110 سوره کهف رابطه نزدیکی در میان ایمان به آخرت و عمل صالح، منعکس شده است، می فرماید: (فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ولا یشرک بعبادة ربه احدا) «هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد، و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند».

در واقع ایمان به آخرت طبق این آیه دو بازتاب د رانسان می تواند داشته باشد، یکی عمل صالح و دیگر اخلاص در عبودیت. جالب اینکه در این آیه از روز قیامت به عنوان روز «لقاءالله» (دیدار خدا) یاد شد و می دانیم این دیدار معنوی و شهود باطنی اوج تکامل انسانهاست که یادآوری آن می تواند انگیزه ای در انسان برای اخلاص کامل و عمل صالح باشد.

این نکته نیز قابل توجه است که به جای یقین به معاد، امید و رجاء آن، ذکر شده است اشاره به اینکه مساله معاد چنان است که حتی امید و رجاء آن می تواند، منبع چنین آثاری باشد.

ضمنا استفاده از فعل مضارع معنای استمرار و تداوم را می فهماند (یرجو) و به دنبال آن فرمان به عمل صالح و اخلاص همه اشاره به این است که آن امید به خدا همچنین از کلمه لقاء در آیه و عمل صالح، به صورت مستمر و دوش به دوش یکدیگر پیش می روند.

این نکته ظریف را نیز می توان از آیه استفاده کرد که قرآن در حقیقت بندگان را به مسافرانی تشبیه می کند که بعد از مدتی جدائی و دوری به دیدار محبوب نائل می شوند و مسلما باید از این سفر ره آوردی داشته باشند و کاری کنند که لایق این دیدار گردند، و از دیدار یار شرمنده نشوند.

در بعضی از تفاسیر در شان نزول این آیه می خوانیم: شخصی خدمت پیامبر (ص) عرض کرد که من جهاد در راه خدا را دوست دارم، ولی درعین حال میل دارم موقعیت من در میدان نبرد دانسته شود، آیه فوق نازل شد (و تاکید بر اخلاص کرد).

در شان نزول دیگری آمده است که مردی خدمت پیامبر (ص) عرضه داشت: «ای رسول خدا! من صدقه می دهم، و صله رحم بجا می آورم، و این کار را جز برای خدا نمی کنم، ولی هنگامی که مردم از عمل من سخن می گویند و ستایش می کنند شادمان می شوم». پیامبر (ص) ساکت شد و سخنی نگفت تا اینکه آیه فوق نازل شد.

این شان نزولها به خوبی نشان می دهد که اساس عبادت و عمل صالح را اخلاص کامل تشکیل می دهد. اخلاصی که هیچ گونه شائبه ریا و خودنمائی و شرک در آن نباشد.

آیه دیگری که دراین زمینه می تواند بیان کننده آثار ایمان به معاد باشد. آیه 8 تا 10 سوره انسان این آیه ها که اشاره دارد به داستان معروف سه روز روزه نذر خاندان پیغمبر (ص) و بخشیدن غذای افطار خود به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر»، این حقیقت را به خوبی آشکار می سازد که این ایثار و گذشت بی نظیر از ایمان به معاد سرچشمه گرفته است، می فرماید: (انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاءأ ولاشکورا – انا نخاف من ربنا یوما عبوسا فمطرابرا)، (آنها می گویند) «ما شما را فقط برای خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم- ما از پروردگارمان ترسانیم در آن روزی که عبوس و شدید است» (و به همین دلیل برای جلب رضای او تا آنجا که در توان داریم ایثار می کنیم).

آری کسی که از خدا و روز جزا می ترسد نه تنها از اضافات زندگی خود در راه او انفاق می کند، بلکه آنچه را شدیدا به آن نیازمند است در راه آن محبوب بی مانند می دهد، آن هم با اخلاص کامل، نه انتظار پاداشی دارد، و نه حتی اظهار تشکری با زبان، و این نشان می دهد که ایمان به آن روز بزرگ چه انگیزه نیرومندی برای توجه به نیکها و خلوص نیت است.

قابل توجه اینکه در آیه گذشته سخن از تاثیر رجاء و امید قیامت در اخلاص و عمل صالح بود، و در اینجا سخن از تاثیر ترس و بیم از آن روز است که جمعا دو رکن اصلی انگیزه حرکتها را تشکیل می دهد (رجاء و خوف).

رد آیه ای دیگر در سوره یس از زبان مرد مومنی که به حمایت از رسولان مسیح علیه السلام در انطاکیه برخاسته بود و مردم آن سامان را به پیروی از آن رسولان دعوت می کرد چنین نقل می کند: او ضمن دعوت مردم به پیروی از این رسولان چنین گفت: «چرا من کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است و همه به سوی او بازگشت می کنید» (و مالی لا اعبد الذی فطرنی و الیه ترجعون).

در حقیقت در کلام خود دو دلیل برای لزوم پرستش پروردگار ذکر کرده است: نخست اینکه آفریننده ماست و تمام هستی ما و علم و دانش و قدرت ما همه از اوست، و دیگر اینکه جهان دیگری در پیش است که همه به آن می پیوندند و به سوی خدا و دادگاه عدلش باز می گردند.

قابل توجه اینکه در مورد خالقیت و بخشندگی موهب، مطلب را به خودش نسبت می د هد و در مورد معاد و بازگشت قیامت به آنها که در مورد اول شکل شکر نعمت دارد، و در مورد دوم تهدید مخالفان به عذاب الهی در قیامت.



سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, :: 14:17 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

قلعه بابک

قدمت : دوره ساساني

موقعیت بنا : 190 كيلومتري شمال شرقي تبريز

قلعه بابك در 190 كيلومتري شمال شرقي تبريز و در 16 كيلومتري غرب كليبر بر فراز ارتفاعات رود قره سو واقع شده است. اين‌ قلعه‌ از برج‌ وباروهاي‌ متعددي‌ تشكيل‌ يافته‌ كه‌ برجهاي‌ مدور از سنگ‌ مالون‌ با ملات‌ ساروج‌ است‌ و باروها نيز از نوعي‌ سنگ‌ گرانيت‌ ساخته‌ شده‌اند .مساحت‌ اين‌ قلعه‌ در حدود ده‌ هزار متر مربع‌ بوده و زمان‌ ‌ احداث‌ آن به دوره ساساني نسبت داده مي‌شود. ‌ اين‌ مجموعه‌ در قرن‌ سوم‌ يكي‌ از پايگاههاي‌ مهم ‌و محكم‌ بابك‌ خرم‌ دين‌ در مصاف‌ خلفاي‌ عباسي‌ بوده‌ است.در دهه هاي اخير در كاوشهايي‌ كه‌ ازاين‌ قلعه‌ به‌ عمل‌ آمده،  چندين‌ تنور و سفالينه‌هاي ‌متعددي‌ مربوط‌ به‌ قرن‌ سوم‌ هجري‌ و سفال‌هايي‌ مربوط‌ به‌ اواخر قرن‌ هفتم‌ هجري‌ و سكه‌ هايي‌ از دوران‌ اتابكان‌ كشف‌گرديده‌ است‌ .اين‌ قلعه‌ قبلاً به‌ قلعة‌ بند هم‌ معروف‌ بوده‌ و همين‌ كلمه‌ بعدها تغيير شكل‌ پيدا كرد و در نتيجه‌ به‌(بز قلعه‌‌سي‌) تبديل‌ شد و پس‌ از قيامهاي‌ بابك‌ به‌ قلعه‌ بابك‌ مشهور شد.

 قلعه ضحاک   

قدمت : دوره اشكاني

موقعیت بنا : 149 كيلومتري تبريز

قلعه ضحاک در 149 كيلوتري تبريز و 20 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان هشترود واقع شده‌است .این دژ تاریخی به احتمال قوي بازمانده‌ای از دوران اشکانیان، یا معبدی زردشتی و یا محلی برای پادگان نظامی محلی بوده‌است. طاق این دژ، در کنار آثار به جا مانده در تپه میل ورامین، از نمونه‌های معماری روزگار اشکانی است که نمونه آن به شکلی کامل‌تر و شکوهمندتر در طراحی ایوان خسرو در تیسفون دیده می‌شود

 

 قلعه دختر

قدمت:دوره ايلخاني

موقعیت بنا : 180 كيلوتري شهر تبريز

در دو كيلومتري جنوب پل دختر قلعه ايست بنام قلعه دختر كه بر روي صخره سنگي بلندترين قله كوه مشرف به جاده كاروان‌رو بشكل كثيرالاضلاع غير منظم از سنگ آجري ساخته شده است. بلندي ديوار كه باروي قلعه محسوب مي شود در حدود چهارده متر است. در ديوار قلعه دو مدخل ساخته شده كه هر كدام سه متر بلندي دارد و در بالاي يكي از اين مدخلها كتيبه اي روي سنگ حك شده كه فعلا اثري از خط آن باقي نمانده و از وضع ساختمان و مصالح بكار رفته مي توان بنا را به دوره ايلخانان مغول نسبت داد . در سياحتنامه شاردن چنين نقل است «قلعه دختر كه اردشير آن را بنا نموده است در قله كوهستان مي‌‌باشد حكايت مي كنند كه اردشير اين دژ را براي بازداشت شاهزاده خانم اصيل و عالي تباري بنا كرده است.» شاه عباس دستور تخريب آن را صادر كرده، چون پناهگاه سارقين قطاع الطريقي بود كه بر اين كوهستانها استيلا داشتند .

 قلعه کردشت                                                  

موقعیت بنا : 146 كيلومتري شهر تبريز

يكي از قلعه هاي تاريخي مي‌باشد كه در حاشيه رود ارس و در روستاي كردشت جلفا واقع شده است. اين قلعه از نظر اهميت نظامي و تاريخي به ويژه در دوره حكومت عباس ميرزاي قاجار نايب السلطنه فتحعلي شاه قاجار در آذربايجان بسيار مورد توجه بوده و يكي از مراكز فرماندهي سپاهيان وي در جريان جنگهاي ايران و روس بود . اين قلعه در بالاي تپه اي صخره اي ساخته شده و در ارتفاعات آن شش برج نگهباني وجود داشت كه هنوز بخشي از اين برجها و حصارهاي آن پابرجاست .

 

قلعه داش ضحاک (داش قلعه )

قدمت: دوره ساساني

موقعیت بنا : 131 كيلومتري شهر تبريز

قلعة‌ ضحاك‌ در 28 كيلومتري‌ شرق‌ عجب‌شير، بر ارتفاعات‌ سهند قرار گرفته‌ است‌. اولين‌ بار توسط‌ يك‌ هيئت‌ باستانشناسي ‌آلماني‌ در سال‌ 1971 ميلادي‌ مورد بررسي‌ و تحقيق‌ قرار گرفته‌ است‌ .

به غير از قلعه‌ در پاي‌ كوه‌ قبرستاني‌ وجود دارد كه‌ در آن‌ مجسمة‌ سنگي‌ قوچي‌ قرار دارد و در كنار قبرستان‌، روستايي‌ به‌ نام‌ ينگجه‌ واقع‌ شده‌ است‌. در ديوار يكي‌ از خانه‌هاي‌ روستاي‌ ينگجه‌ قوچ‌ سنگي‌ مقبره‌اي‌ كار گذاشته‌ شده‌است‌، (راولين‌ سون)‌ با تكيه‌ بر توصيف‌هاي‌ اهل‌ محل‌، آن‌ را به‌ دورة‌ ساساني‌ متعلق‌ دانسته‌ است‌ .

با در نظر گرفتن‌ بقاياي‌ موجود از برجهاي‌ نيم‌ استوانه‌اي‌، بنام‌ دروازة‌ اين‌ قلعه‌، احتمال‌ مي‌رود كه‌ نظر مذكور صحيح‌ باشد. روبناي‌ ديوارها كه‌ از سنگهاي‌ مكعب‌ مستطيلي‌ شكل‌، تركيب‌ شده‌ است‌، يادآور پوشش‌ ديوارهاي‌ ساساني‌ در تخت‌ سليمان‌ است‌. ولي‌ سفالهايي‌ كه‌ تاكنون‌ از داش‌ قلعه‌ ضحاك‌ بدست‌ آمده‌ است‌ همگي‌ مربوط‌ به‌ سده‌هاي‌ 11 و 12 ميلادي‌، يعني‌ دورة‌ اسلامي‌ است‌. با اين‌ حال‌، حجاريها و جاسازيهائي‌ كه‌ در سنگ‌ كوه‌ كنده‌ شده‌ است‌ (هر چند كه‌ از لحاظ‌ چگونگي‌ وضع‌ خود با موارد مشابه ‌اورارتوئي‌ تفاوتهايي‌ دارد و نيز قطعه‌ سنگي‌ كه‌ به‌ شكل‌ ستون‌ از كوه‌ درآورده‌اند)همگي‌ دلائلي ‌است‌ بر اينكه‌ محل‌ را به‌ دورة‌ پيش‌ از اسلام‌ هم‌ متعلق‌ بدانيم‌.

آغجه قلعه                                                      

موقعیت بنا :147 كيلومتري شهر تبريز

اين‌ قلعه‌ تاريخي‌ را شايد به‌ خاطر رنگ‌ ديواره‌ها و برجهاي‌ سفيدش‌ كه‌ با ملات‌ آهكي‌ سفيد در قلة‌ كوهي‌ سبزفام‌ ساخته‌ شده‌ است «آغجاقالا» مي‌گويند. در فاصلة‌ 50 كيلومتري‌ شمال‌غربي‌ شهر ورزقان‌ واقع‌ شده‌ است‌. موقعيت‌ جغرافيايي‌ و مكاني‌ قلعه‌ و نوع ‌معماري‌ و كاربرد اين‌ قلعه‌ نيز شبيه‌ به‌ ديگر قلعه‌هاي‌ تاريخي‌ آذربايجان‌ مي‌باشد . آنچه‌ در حال‌ حاضر از آغجه‌ قالا باقي‌ مانده است ‌تعداد 8 برج‌ مدور نيم‌ استوانه‌اي‌ و تعداد 11 قطعه‌ ديواره‌ ‌عريض‌ سنگي‌ مي‌باشد. . مصالح‌ ساختماني‌ بكار رفته‌ در برجها كلا سنگهاي‌ لاشه‌اي‌ تيشه‌اي‌ است‌ و ملات‌ ديواره‌ و برجها از ساروج‌ سفيد رنگي ‌است‌ كه‌ بيش‌ از همه‌ در تركيبات‌ آن‌ آهك‌ بكار رفته‌ است‌ . در سمت‌ جنوبي‌ قلعه‌، تعداد 5 برج‌ نگهباني‌ در حال‌ حاضر باقي‌ مانده‌ است‌ و 3 برج‌ بقيه‌ در سه‌ گوشه‌ قلعه‌ ساخته‌ شده‌ است‌. در احداث‌ بنا از سه‌ نوع‌ مصالح‌ استفاده‌ شده‌ كه‌ هركدام‌ بيانگر دوره‌اي‌ از ايام‌ باستان‌ و چند مرحله‌اي‌ بودن‌ ساخت‌ قلعه‌ مي‌باشد. اين‌ مصالح‌ سنگ‌ لاشه‌ و ملات‌ ساروج‌ مربوط‌ به‌ دورة‌ اشكانيان‌، آجرهاي‌ خشتي‌ مربوط‌ به‌ دورة‌ ساسانيان‌ و ملات‌ گچ‌ براي‌ دورة‌اسلام‌ به‌ بعد، مي‌باشد . در داخل‌ قلعه‌ قبرهايي‌ نيز ديده‌ مي‌شود‌ كه‌ در اطراف‌ آنها مقداري‌ استخوان‌ و سفال‌ شكسته‌ ديده‌ مي‌شود . آغجا قلعه‌ نيز يك‌ قلعه‌ نظامي‌ و دفاعي‌ نيز بوده‌ كه‌ به‌ خاطر جلوگيري‌ از هجوم‌ دشمنان‌ به‌ منطقه‌ ساخته‌ شده‌ است‌ .

 

قلعه پشتو     

قدمت: اوايل اسلام

موقعیت بنا:179 كيلومتري شهر تبريز

يكي از باارزش ترين و جالب ترين آثار تاريخي بخش هوراند از شهرستان اهر، قلعه پشتو يا پشتاب است كه بر بلندترين كوه بين روستاهاي پشتاب و كوجان قرار گرفته است . روستاي پشتاب در 12 كيلومتري غرب هوراند و 50 كيلومتري اهر واقع شده است . قلعه پشتو در كوهستان بسيار بلند به ارتفاع بيش از 3000 متر بنا شده است . حصارهاي آن بسيار مرتفع و صخره اي است و دورتا دورش را پرتگاههاي عميق احاطه كرده است. تنها راه ورودي به قلعه معبري است از سمت شمال با 220 پله سنگي .در ساخت ديوارهاي قلعه از سنگهاي لاشه اي، ملات گل رس، ساروج و تعدادي آجر استفاده شده است. آثار بدست آمده از درون قلعه كه سفالهاي بدون نقش و نگار قديمي است، نشان مي دهد كه اين قلعه در اوايل تسلط اسلام بر منطقه ارسباران و قره داغ ساخته شده است. ازاين قلعه كه شبيه قلعه بابك و شايد همزمان با آن بوده است به هنگام نبرد با اعراب حاكم  بر منطقه استفاده نظامي مي شده است .

قلعه جوشین

قدمت: هزاره اول قبل از اسلام

موقعیت بنا : 123 كيلومتري شهر تبريز

قلعه تاريخي جوشين يا جوشون در 26 كيلومتري غرب ورزقان بسوي جلفا و در 6 كيلومتري روستاي جوشين واقع شده و راه آن بسيار سخت و كوهستاني است . قلعه بر فراز كوهي است كه سه طرف آنرا شيب هاي ديوارمانند احاطه كرده است و تنها راه ارتباطي آن يك گذر كوهستاني تنگ است كه فقط يك يا دو نفر مي توانند به زحمت از آن بالا روند، به اين علت نگاهباني و دفاع از اين قلعه حتي با تعدادي معدود هم ممكن بوده است . اين قلعه در حمله اعراب به ايران يكي از مراكز مقاومت بود. سفالهايي كه در محوطه قلعه پيدا شده مربوط به هزاره اول قبل از اسلام و قرون اوليه اسلام تا قرن ششم هجري قمري است.

 

قلعه هلاكوخان

قدمت : دوره ساساني

موقعيت بنا : 78  كيلومتري شهر تبريز

قلعه آق‌گنبد يا قلعه هلاكوخان (در اصطلاح محلي چوپوقلو قلعه) يكي از  قلعه‌هاي آذربايجان است كه در جزيره اسلامي قرار گرفته است. از قلل مرتفع جزيره اسلامي كوه‌قالا يا قلعه است كه در جنوب روستاي آق‌گنبد واقع شده است. اين بنا مربوط به دوره ساسانيان مي‌باشد كه از بناي قلعه به جز راه‌ پله‌ها و آب‌انبارها چيزي باقي نمانده است.

 

ساکنان دریای نمک


بایدبه ساحل شرقی شورترین دریاچه ایران سفر کنید تا تنها جزیره مسپیچک فرومی دریاچه ارومیه را از نزدیک ببینید. جزیره ای آباد و بزرگ به نام «جزیره اسلامی» که با کمی بارندگی و بالا آمدن آب دریاچه به یک شبه جزیره تبدیل می شود.
جزیرهاسلامی، بزرگ‌ترین جزیره دریاچه ارومیه است که با وسعت 23 هزار هکتاری اش سپیچک فرومتگاه خوبی برای روستائیان شرق دریاچه ارومیه به شمار می رود. ساکنان این جزیره از راه خشكی به تبریز، آذرشهر، گوگان و شبستر رفت و آمد می كنند و یک جاده خاكی فرعی که از جاده آسفالته تبریز- آذرشهر و از كنار ایستگاه دامپروری خاصبان به سوی جزیره كشیده شده، بخش مهمی از بار رفت و آمد به روستا را به دوش می کشد.
علاوه بر آن، این روزها از دو طرف جزیره اسلامی بزرگراه شهید كلانتری در ساخته شده است که از طریق آن، دو استان آذربایجان شرقی و غربی به هم مربوط شده است.

جزیره اسلامی، بزرگ‌ترین جزیره دریاچه ارومیه است که با وسعت 23 هزار هکتاری اش سپیچک فرومتگاه خوبی برای روستائیان شرق دریاچه ارومیه به شمار می رود
جزیره اسلامی 54 چشمه دارد و طبیعت سرسبزی که ظرفیت بسیار بالایی برای پرورش و زندگی گونه های کمیاب حیات وحش را در خود جای داده است. در جزیره اسلامی، پرندگانی مثل پلیكان، آنفوت، فلامینگو و سایر پرندگان مهاجر سپیچک فرومت دارند که بهانه خوبی برای یک سفر پرنده نگری برای شما فراهم می کنند!
اماجاذبه های جزیره اسلامی به همین جا ختم نمی شود. وجود این جزیره سرسبز با آب شیرین چشمه هایش، آن هم در دریایی شور و تلخ شاید جالب ترین تضادی باشد که این منطقه را گردشگر پذیر می کند. جاذبه ای که البته در کنار جاذبه های طبیعی دیگر این جزیره، آن را رونق می دهد. قلعه تاریخی آق گنبد هم در یکی از جاذبه های گردشگری این جزیره است که بر بلندای كوهی قرار گرفته و قبر هلاكوخان و دیگر سرداران مغول را در خود جای داده است!


اگرگذارتان به جزیره اسلامی افتاد، هفت روستای سرای، آق گنبد، گمیچی، تیمورلو، قبچاق، بوراچارلو و بهرام آباد (ورالو) را در آن می بینید که مجموعاً حدود 8 هزار نفر جمعیت دارند. جمعیتی که روزگارشان را اگر با كشاورزی و گله داری نگذرانند، به باغداری مشغول هستند. در این جزیره بنادر آق گنبد و گمیچی وجود دارند که برای پهلو گرفتن كشتی های باربری و مسافربری در مسیر شرفخانه به گلمانخانه مورد استفاده قرار می گرفت.



سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, :: 14:14 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

این نوشتار دربارهٔ مفهوم «شعر» در ادبیات است. برای کاربرد این واژه در منطق، شعر (منطق) را ببینید. برای صنعت نساجی سنتی، شعر بافی را ببینید.

شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‏‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر می‌باشد. دهخدا در یادداشت‏های خود دربارهٔ شعر چنین می‌‏نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‏‌نامیده‏‌اند. قدیم‏ترین شعر ایران که به ‏دست است گاتاهای زرتشت می‏‌باشد که نوعی محسوب می‏‌شود.»[۱]

شاعران و منتقدان، تعریف‌‏های گوناگون و بی‏شماری از «شعر» ارایه داده‌اند. در تعریف‏های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی‏ اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‏‌اند. در تعریف‏هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.[۲][۳] دهخدا در فرهنگ‏ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‏‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت.»[۴]

محتویات

 

تاریخچه سرایش شعر

قدیمی‏‌ترین سروده‏‌های به‌جامانده به وداهای هندوان باستان بازمی‏‌گردد. از تاریخ سرایش وداها اطلاع دقیقی دردست نیست و تاریخ قدیمی‏‌ترین سرودهٔ ریگ‌ودا را از هزار تا پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح پنداشته‌اند.[۵] همان‏گونه که اشاره شد گاتاهای زرتشت نیز از سروده‏‌های کهن هستند. دیگر سرودهٔ قدیمی، گیلگمش نام دارد. حماسه گيلگمش نخستين منظومهٔ حماسی جهان است.[۶] آن‏جا که تاریخ تمام می‏‌شود اسطوره آغاز می‏‌شود؛ حماسه‏‌های بزرگ مبتنی بر اسطوره‏اند و اسطوره‏‌های بزرگ بر پایهٔ شرایط تاریخی بنا می‏‌شوند. جهان چندین حماسهٔ بزرگ را به‌خود دیده‌است:

که تمامی این حماسه‏‌ها در بزنگاه‏‌های خطیری از تاریخ هر ملت ساخته شده‏‌اند.» [۷] چینی‏‌های باستان نیز به شعر علاقه نشان داده‌اند و آثاری در این زمینه خلق کرده‏‌اند. شی چینگ یا کتاب شعر یا کتاب سرودها، از جمله آثار به‌جامانده از چین باستان در زمینهٔ شعر است.[۸]

دیدگاه ارسطو

در میان منطق‏‌دانان و فلاسفهٔ قدیم، کسی که به طور مدوّن و مشروح به شعرشناسی منطقی پرداخته، ارسطو است. اگر چه کسانی قبل از او هم چون بقراط، اریستوفانس و افلاطون دربارهٔ شعر، سخن گفته‏‌اند، اما فن شعر ارسطو تنها رسالهٔ مستقل و منطبق بر منهج نقد در این باره می‏‌باشد.[۹] ارسطو نظریهٔ ادبی خود را برپایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‏‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، حماسه، تراژدی، کمدی، و اقسام وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترکند و تمایز آنها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه ‏گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.[۱۰]

ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‏‌گوید:

«کار شاعر آن نیست که امور را آن چنان که روی داده است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید، اما همچنان تاریخ خواهد بود، شعر، فلسفی‏‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‏‌کند، در صورتی‏ که تاریخ از امر جزئی حکایت می‏‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال و یا برحسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزیی، مثلا کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده‌است.» [۱۱]

دیدگاه‏های سنتی دربارهٔ شعر

پس از نهضت ترجمه و انتقال نظریهٔ شعری یونانی به حوزهٔ اسلامی، رساله‏‌های شعری یونانیان موجی از نظریه‌پردازی را در میان فیلسوفان مسلمان ایجاد كرد؛ چنان كه فارابی، ابن سينا، ، ابن رشد و خواجه نصیر طوسی هركدام بخشی از آثارشان را به نظریهٔ شعر اختصاص دادند. نظرگاه فيلسوفان از طریق كسانی چون حازم قرطاجنی وارد آثار مدرسه [۱۲]

«و نظر در وزن حقیقی به حسب ماهیت، تعلّق به علم موسیقی دارد و به حسب اصطلاح و تجربه تعلق به علم عروض دارد. و نظر منطقی خاص است به تخیّل و وزن را از آن جهت اعتبار کند که به وجهی اقتضاء تخیّل کند. پس شعر در عرف منطقی، کلام مخیل است و در عرف متأخران، کلام موزون مقفّی... اما قدما، شعر را کلام مخیل گفته‌اند و اگر چه موزون حقیقی نبوده‌است و اشعار یونانیان بعضی چنان بوده‌است و در دیگر لغت قدیم مانند عبری و سریانی و فرس هم وزن حقیقی اعتبار نکرده‌اند.»[۱۳]

«بدان که شعر در اصل لغت، دانش است و ادراک معانی به حدس صايب و استدلال راست و از روی اصطلاح سخنی است اندیشیده، مرتّب، معنوی، موزون، متکرّر، متساوی، حروف آخر آن به یکدیگر ماننده.»[۱۴]

«در این مقاله، تنها به آن اقوال و معانی می‌پردازیم که حکیم (ارسطو) در صناعت شعر اثبات کرده‌است، بدون این که قصد بیان تمام مطالب را دربارهٔ شعر داشته باشیم. زیرا خود حکیم نظراتش را در صنعت مغالطه تکمیل نکرده‌است (...فضلا عن القول فی صناعة الشعر)»[۱۵]

اختلاف‏ نظر در تعریف شعر

در حقیقت باید گفت که تعاریف بسیاری در این زمینه وجود دارد که از همان گذشته‌های دور گاه با هم در تضادند و یکدیگر را نقض می‏‌کنند. افلاطون، شعر را از جهت اخلاقی زیان‏‌آور و ویران‏گر می‏‌دانست و از دیدگاه معرفت‏‌شناسانه آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می‏‌پنداشت. او ارزش زیبایی‏‌شناسانی ادبیات را در نظر نمی‏‌گرفت و یا ناچیز می‏‌شمرد و به‏ جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیات نگاه می‏‌كرد. ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتقادات، رسالهٔ فن شعر را به رشتهٔ تحریر درآورد. از دید ارسطو ادبیات، اعم از نثر و نظم و شعر، همچون سایر هنرهای دیگر، بر مبنای دو شالودهٔ اساسی بنیان گرفته‌است. یكی از این شالوده‌ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی‏‌اش به توازن، هماهنگی و ریتم است. ارسطو عقیده دارد كه تكامل هجو‏سرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیات شد كه آن را «اوزان ایامبیک» نامیدند و تكامل بعدی آن سبب پیدایش كمدی در ادبیات شد. و تكامل ستایش‏‌سرایی منجر به «اوزان هروییك» شد كه تكامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید. و سپس شاخه‏‌ای از حماسه‏‌سرایی به گونه‏‌ای خاص رشد كرد و به پیدایش تراژدی منجر شد.[۱۶]

همان‏طور که اشاره شد، در هر دوره‏‌ای، شاعران و منتقدان و پژوهش‏گران سعی در ارائهٔ تعریفی از شعر بوده‏‌اند و با این‏‏ همه تفاوتی کلی بر سر تعریف شعر وجود ندارد.

کوروش صفوی در گفتگویی به دشواری برای یافتن تعریفی برای شعر اشاره کرده و می‏‌گوید: سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند، اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‏‌های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی، «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آنها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند، شعر کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است»، اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد، تعریفی که بر اساس آن، و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و اخوان و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند.»[۱۷]

تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر، اگرچه شرط لازم (حداقل) شعر را دربر دارند، اما شرط کافی (حداکثر) را دربر نمی‌گیرند. یعنی، بیشتر ناظر به عناصر صوری و فیزیکی شعر هستند، نه جوهرهٔ درونی و متافیزیکی آن. حقیقت درونی شعر، نه تعریف‌پذیر، نه ترجمه‌پذیر و نه نقدپذیر است. به‏ این معنی، شعر خود زندگی یعنی تجربهٔ زیستن است. پس مانند خود زندگی، مقول به تشکیک و دارای مراتب و مدارج عالی و سافل است، شعر هم شور محض است مثل ترانه‌های ، هم شعور محض مانند قصاید ناصرخسرو و هم آمیزه‌ای از شور و شعور مانند شعر حافظ.[۱۸]

اما باید دانست که همین کوشش‏ها در راستای تعریف و توصیف شعر، خود باعث پدیدار شدن مکتب‏های گوناگون ادبی شده است. بدیع و بیان، معانی و بلاغت از درون گفتگوهای ادبی سر برون آورده‏‌اند.[۱۹]

تاریخچهٔ شعر پارسی پیش از اسلام

آن‌چه می‌توان گفت و باید گفت این است که شعر ایرانی براساس سندهای موجود به روزگار زردشت می‌کشد و از گاتاها که سرودهای مذهبی ایران باستان است و در انتساب آن‌ها به زردشت هیچ تردیدی نیست آغاز می‌شود و پس از آن دیگر قسمت‌های اوستاست و منظومه‌های دیگری که به زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی پیدا شده‌است، مانند درخت آسوریک و یادگار زریران و جاماسب‌نامه.[۲۰]

پیدایش شعر پارسی در دوره اسلامی

نخستین شاعران پارسی‌سرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگرچه نمونه‌هایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص می‌کند که در زمان سروده‌شدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافته‌بود، چرا که وزن آنان به طور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونه‌ای از اینگونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) می‌آوریم. این قطعه شعری نگاشته‌شده در واقع در سیستان است:

 

فُرخته باذا روش

 

خُنیده کرشسپِ هوش

همی برست از جوش

 

اَنوش کن می‌انوش

دوست بَذآگوش

 

بَذآفرین نهاده گوش

همیشه نیکی کوش

 

که دی گذشت و دوش

شاها خدایگانا

 

بآفرین شاهی

محمد سگزی و بسام کورد از سرایندگان دربار یعقوب و از جمله نخستین سرایندگان شعر پارسی هستند. باید گفت شعر در دوره اسلامی پس از وقفه‏‌ای چند صد ساله با الفبای عربی پدید آمد. ادبیات فارسی دری بیشتر در مناطق شرقی و شمال شرقی؛ یعنی در سیستان و خراسان و فرارود (ماوراءالنهر) پا گرفت و در دوره سامانی، در قلمرو شعر و نثر استقرار و گسترش یافت. در قلمرو شعر و شاعری، شاعران بزرگی چون رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی و اندکی بعد فردوسی نقش‏‌آفرینی کردند.[۲۱]

قالب‏های شعر کهن پارسی

سبک‌های شعر کهن پارسی

این تقسیم ‏بندی از ملک‏ الشعرای بهار‏ است و هنوز هم نزد ادیبان رایج است و معتبر. سعید نفیسی نیز در برابر این تقسیم بندی، را برمبنای مکاتب ادبی اروپا طبقه‏‌بندی کرده است. تقسیم‏ بندی‏‌های دیگر نیز می‏‌توان یافت که در آن رون شعر نو و معاصر نیز مورد توجه قرار گرفته است.[۲۲]

 

شعر نو

نوشتار اصلی: شعر نو پارسی

از زمان مشروطیت شعر فارسی از نظر عناصری چون اندیشه، زبان، قالب و ... همگام با شعر نو جهان مدرن متطور شد و نهال شعر نو فارسی خود را نشان داد و بالیدن گرفت و بوسیله نیما یوشیج شعر نو به انسجام رسید. شاعران پارسی‌زبان تا پیش از ظهور نیما یوشیج همواره بر همان الگوها و قالب‏‌های سنتی وفادار بودند و شعر پارسی محدود و محصور در اوزان و افاعیل عروضی به سر می‏‌برد و بر پایهٔ همان چارچوب‏ها با معیار مصراع و بیت سنجیده می‏‌شد. نیما یوشیج با كوتاه و بلند کردن مصرع‌ها و جابجایی قافیه‌ها، بدعتی در موسیقی شعر بوجود آورد و اگرچه وزن را برای شعر لازم و حتمی می‌شمرد ولی آن را مبنی بر امتداد مصوتها و تكیه كلمات می‌دانست، نه آن‏که همچون شعر قدیم وزن بیت یا مصراع، معیار تعیین وزن شعر به شمار آید.[۲۳]

موسیقی و آهنگ شعر محدود به قالب عروضی و بحر شعر نیست بلکه در نوع پیوستگی کلمات با یکدیگر و ایقاع‏های شعر، موسیقی شگفت‏‌انگیزی احساس می‏‌شود که کم از موسیقی و وزن شعر نیست. زیرا شعر دو موسیقی دارد:

  1. موسیقی بیرونی که همان وزن عروضی است بر اساس کشش هجاها و تکیه‏‌ها.
  2. موسیقی درونی که عبارتست از هماهنگی نسبت ترکیبی کلمات و طنین خاص هر حرفی در مجاورت با حرف دیگر.[۲۴]

خاستگاه این دگرگونی در شعر پارسی را باید پیرو تحولات اجتماعی در دوران جنبش مشروطه‏‌خواهی دانست که بنیاد جامعه را دگرگون ساخت.[۲۵]

شعر جهان

گونه‌های معروف شعر جهان

جریان‌های مهم شعر جهان

شاعران جهان

جستارهای وابسته

منابع

  1. «لغت‏نامه دهخدا». بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  2. «فرهنگ معین». بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  3. «لغت‏نامه دهخدا». بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  4. «همان».
  5. جلالی نائینی، سید محمدرضا. «قدیم‏ترین کتاب مقدس قوم آریایی ادبیات مقدس هندو». نشریه فکر و نظر شماره 6 و 7. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  6. «انتشار برداشتی تازه از گیلگمش». خبرگزاری کتاب ایران، 1387. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  7. مجتبایی، فتح‏الله. «حماسه و شکوفایی هویت ملی». خبرگزاری کتاب ایران، 1387. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  8. مبلغى‏آبادانى، عبداللّه. «تاریخ ادیان و مذاهب جهان ج. 1». انتشارات منطق (سینا)، 1373. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  9. زرین کوب، عبدالحسین. «یادداشت‏ها و اندیشه‏ ها». نشر جاودان، 1362. ص 64.
  10. ارسطو. «بوطیقا، جلد: 13». مرکز دایره‏المعارف بزرگ اسلامی، 1362. ص 64.. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  11. احمدی‏سعدی، عباس. «جایگاه شعر در منطق(1)». پایگاه اطلاع‏ رسانی حوزه، 1388. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  12. زرقانی، سیدمهدی. «كاركردهای شعر در نظر فیلسوفان مسلمان». فصلنامه ادب پژوهی، شماره 19. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  13. فشارکی، محمد. «ابتکارات خواجه نصیر در عروض و فنون شعری». پایگاه مجلات تخصصی، 1381. 44. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  14. شمس قیس رازی. «المعجم فی معاییر اشعارالعجم». انتشارات زوار، 1373. 169.
  15. احمدی‏سعدی، عباس. «جایگاه شعر در منطق(1)». پایگاه اطلاع‏ رسانی حوزه، 1388. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  16. عاطف راد، مهدی. «نقد ادبی از دیدگاه ارسطو». تارنمای تبیان، 1389.
  17. صفوی، کوروش. «شعر و نظام‏های انگیخته زبانی (شعر از دیدگاه زبان‏شناسی)». نشریه فرهنگ و هنر، خرداد و تیر 1378 - شماره 3. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  18. امین، سیدحسن. «تعریف شعر». نشریه زبان و ادبیات، 1387 - شماره 50. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  19. مجیب، مهرداد. «چرا تعریف شعر دشوار است؟». روزنامه‏ی 8 صبح، 1389. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  20. شفیعی کدکنی، محمد رضا. «کهن‌ترین نمونه‌ی شعر فارسی یکی از خسروانی‌های بار بد». نشریه زبان و ادبیات شماره 62، 1388. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  21.  شمیسا، سیروس. «انواع ادبی (ویرایش سوم)». انتشارات فردوس، چاپ نهم، 1381.
  22. «مقدمه سبک شناسی(1)». دایره‏المعارف طهور. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  23. «نیمـا یـوشیـج--- علی اسفندیاری». شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
  24. دکتر شفیعی کدکنی، محمدرضا. «موسیقی شعر».
  25. دستغیب، عبدالعلی. «شعر جدید پارسی پس از نیما یوشیج». نشریه: زبان و ادبیات نگین، تیر 1346 - شماره 26. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.

 



سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:, :: 16:46 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

در این زمان همسرتان بیش از هر زمان دیگر به حمایت روانی و عاطفی شما نیاز دارد. بكوشید به كارهای كودكتان بیشتر رسیدگی كنید.

چند ساعتی كودك را به بیرون از خانه ببرید تا همسرتان فرصتی پیدا كند كه به كارهای شخصی خود برسد.

به همسرتان كمك كنید تا دچار عوارض بی‌رمقی و افسردگی پس از زایمان نشود.

از كمك دیگران برای رسیدگی به امور خانه بهره بگیرید.

نقش پدران در تامین بهداشت روانی كودك

هنگامی كه از كودك دور هستید، نشانه‌هایی از خود به جا بگذارید، مثلا عكس‌هایی از خودتان یا نوارهایی با صدای خودتان، كه شعر یا داستانی را برای كودك خوانده‌اید، برایش به جا بگذارید.

از محل كارتان مرتب تلفن بزنید و با او صحبت كنید.

در زمان عدم حضور مادر با كودكتان پدرانه بازی كنید، بازی‌هایی را انتخاب كنید كه با آنچه در حضور مادرش با او انجام می‌دهید، تفاوت داشته باشد. این كار باعث می‌شود كه كودك خصوصا در سال‌های اول زندگی كه نسبت به غیبت مادرش بسیار حساس است، راحت‌تر بتواند مراقبت شما را بپذیرد.

گاهی پدران تنها موقعی مراقبت از كودكشان را به عهده می‌گیرند كه دیگر برای مادر توانی نمانده یا كودك در حال گریه و كج‌خلقی است. بهتر است پدران همیشه و در سرحالی كودك نیز از او مراقبت كنند.

هنگامی كه پدران مراقب كودك هستند، احتمال پیش آمدن حوادث بیشتر است این به دلیل بی‌مبالاتی پدران نیست، بلكه اكثر پدران با رفتارهای ناگهانی كودك ناآشنا هستند. افتادن كودك از روی میز یا تخت، شایع‌ترین اتفاقی است كه هنگام تعویض پوشك كودك رخ می‌دهد. بنابراین بیشتر مراقب باشید.

با كودكتان چشم در چشم حرف زده و برایش آواز بخوانید.

بردن كودك به حمام، برای برقراری ارتباطی گرم و صمیمانه موثر است.

كودك را نوازش كرده و بدنش را ماساژ دهید.

در سنین 6 تا 9 ماهگی، كودكان شروع به سینه‌خیز یا بالا رفتن می‌كنند. روی زمین دراز بكشید و كودكتان را نزدیك خود قرار دهید، یك اسباب‌بازی جالب آن طرف خود بگذارید و كودك را تشویق كنید كه با بالا رفتن از شما به اسباب‌بازی برسد.

در سنین 7 تا 12 سالگی وابستگی كودك به همسن و سالان خود بیشتر می‌شود و لازم است كه پدران كاملا مراقب آنچه كودك از دیگران می‌آموزد، باشند.

وقتی كودك در 9 تا 12 ماهگی شروع به راه رفتن می‌كند، تمایل زیادی دارد كه از حمایت پدر در راه رفتن بهره‌مند شود. با استفاده از هر دو دست در حالی كه دستان كودك را در جلوی خود گرفته‌اید، این كار را شروع كنید.

اجازه دهید كه كودكتان طریقه درست گفتگو را از شما تقلید كند. تلفظ كودك را با تكرار كلمات تصحیح كنید نه با غلط‌گیری مستقیم.

برای كودكتان كتاب بخوانید.

ارزش‌های صحیح را به كودكان بزرگ‌تر بیاموزید.

مراقب روابط اجتماعی كودك خود باشید و تا حد امكان او را به ایجاد رابطه با كودكانی سوق دهید كه رفتار آنها با ارزش‌های خانوادگی شما سازگاری داشته باشد.

سعی كنید علایق و توانایی‌های كودك خود را بشناسید.

تربیت مبتنی بر عشق داشته باشید و كودك را متوجه كنید كه او را تربیت می‌كنید چون عاشقش هستید.

 

در سنین 7 تا 12 سالگی وابستگی كودك به همسن و سالان خود بیشتر می‌شود و لازم است كه پدران كاملا مراقب آنچه كودك از دیگران می‌آموزد، باشند. هر چه كودك شما بیشتر با بچه‌های دیگر در تماس باشد، شما باید تماس خود را با او بیشتر كنید.

شرایطی را به وجود آورید كه كودك شما مجال بروز نقاط قوت خود را پیدا كند.

كودكتان را تشویق كنید كه دوستانش را به خانه دعوت كند.

مربی ورزشی كودكتان بشوید تا توانایی‌ها و ضعف‌های او را بشناسید.

اهمیت تایید پدران برای كودك را دست‌كم نگیرید و همیشه در دسترس كودك باشید.

سخن آخر این كه پدر یا مادر خوبی برای كودك بودن كار بسیار دشواری است، زیرا معمولا والدین گرفتار وظایف روزمره مربوط به بزرگ كردن كودكشان و فراهم آوردن شرایط مساعد زندگی برای او می‌شوند و بنابراین نمی‌توانند نمای بزرگ‌تری را كه در پیش‌روی آنهاست و همان جنبه‌ها و ابعاد مختلف تربیتی و رفتاری در ارتباط با اوست، را ببینند. قسمتی از وظیفه ما به عنوان پدر یا مادر این است كه روح بزرگی را كه در

روزمر‌گی‌ها گرفتار است و نوری را كه در درون كودك وجود دارد، ببینیم. برای مثال نقاشی‌های كودك شاید تصویری از آگاهی در حال شكوفا شدن او را به شما بنمایاند. ما همچنین وظیفه داریم به كودك، تجربیات روحانی را در دنیای مادی روزمره نشان دهیم و به این ترتیب سبب تحول و شكوفایی كودك خود در جریان این فرآیند شویم.

پدر یا مادر بودن انرژی بسیار زیادی را می‌طلبد. باید به خودمان سخت نگیریم و در مورد كمبودهایمان بردبار باشیم و درخصوص رشد خود به عنوان پدر یا مادر با خودمان مهربان باشیم و زیاد از خود ایراد نگیریم.

لازم است همواره انرژی خود را تجدید كنیم، در غیر این صورت بداخلاق، بی‌حوصله و مجادله‌گر خواهیم شد. بنابراین باید به اندازه كافی استراحت كنیم، بخصوص وقتی بچه‌ها كوچك‌تر هستند. البته همه ما بهترین چیزها را برای كودكان می‌خواهیم ولی خیلی از كسانی كه برای اولین بار پدر یا مادر می‌شوند، اطلاعات زیادی درباره وظایف خود یا چگونگی تربیت كودكان نمی‌دانند و خیلی وقت‌ها مجبور می‌شوند بتدریج كه پیش می‌روند، یاد بگیرند و این موضوع ناراحت‌كننده است.

كسی از شما انتظار ندارد با كودك خود در حد یك كارشناس برخورد كنید. تنها انتظاری كه از شما می‌رود این است كه شیوه جدیدی بیابید تا قادر به در نظر گرفتن تمامی جنبه‌های رشد كودك، اعم از جسمانی، احساسی، عقلی یا روحانی باشید

با این همه، این تجربیات فرصت‌‌های فراوانی برای رشد شما به عنوان پدر یا مادر علاوه بر رشد كودكتان فراهم می‌كنند. به عنوان نخستین آموزگار كودك، شما باید حتما فضایی مملو از عشق و صمیمیت، نظم و آرامش، علاقه و اشتیاق كه همگی برای رشد او حیاتی هستند، مهیا كنید.

كسی از شما انتظار ندارد با كودك خود در حد یك كارشناس برخورد كنید. تنها انتظاری كه از شما می‌رود این است كه شیوه جدیدی بیابید تا قادر به در نظر گرفتن تمامی جنبه‌های رشد كودك، اعم از جسمانی، احساسی، عقلی یا روحانی باشید. بنابراین به كودك خود كمك می‌كنید تا با چالش‌های دنیای متغیر روبه‌رو شود و بهترین ثمره را از زندگی خود برگیرد.

نكته مهم این است كه به یاد داشته باشید كودك استثنایی شما یك بزرگسال كوچولو نیست و از او توقعات و انتظاراتی در حد خودش و توانایی‌هایش داشته باشید.

باید بدانید كه نحوه تفكر، استدلال، احساس یا درك او از جهان و محیط پیرامونش همانند شما نیست.

مركز توجه بیشتر كودكان تا 7 سالگی، بدن آنهاست. كودكان در این سن بسرعت در حال رشد هستند و نیاز به جنبش و ورزش دارند. به یاد داشته باشید كه كودك شما عمدتا از طریق نمونه و تقلید می‌آموزد.

بعلاوه، نظم و تكرار حاصل از كارهای روزمره عناصر اساسی در دنیای سالم كودك خردسال هستند و سبب ایجاد حس امنیت و اعتماد می‌شوند. فرزند شما اطلاعات را بدون هرگونه تغییری می‌گیرد و به همین دلیل باید به چگونگی محیط زندگی او و وقایعی كه برای او رخ می‌دهد دقت كنید.

لازم است تعادلی بین تحریك حواس كودك و محافظت از آنها برقرار كنید. تاثیر یك محرك مصنوعی مثل تلویزیون و فیلم‌ها بر ذهن كودك كاملا با تاثیر صدا، توجه و مراقبت شما فرق دارد. باید درك كنید كه هر چیزی در زندگی كودك شما چنان عمیق جذب ذهن او می‌شود كه ممكن است پس از تغییر شكل یافتن مجددا در بازی‌های خلاق او تجلی كند. بنابراین بازی خلاق برای كودك حكم غذا و آب را دارد و لازم است با اختصاص وقت و فراهم كردن لوازم مناسب برای این نوع بازی‌ها، كاری كنید كه كودكتان بتواند با تقلید هر آنچه كه برایش رخ می‌دهد از طریق بازی كردن، راه خود را در زندگی روزمره پیدا كند. شكوفا كردن جوشش طبیعی تخیل و خلاقیت، یكی از بزرگ‌ترین هدیه‌هایی است كه می‌‌توانید به كودكتان بدهید. پس بكوشید پدر خوبی برای دلبندتان باشید.



سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:, :: 16:43 ::  نويسنده : رضااشرفی آق گنبد

 

آيا هرگز نگران لوس شدن كودكتان شده ايد؟ مثلا آيا زمانى كه او را مكرراً مى بوس ید از ذهن شما نمی گذرد که نکند او لوس و بغلی شود؟آ يا هر زمان كه طفل شما گريه كردو به هر دلیل به ویژه این که اعصاب شما را به هم می ریزد فوراً به سمت او مى رويد نگران اين موضوع شده ايد؟ باید بدانید کودک تا حدود یک سالگی فاقد هر نوع ثبت در حافظه است و کارهای او غریزی است . اگر گریه می کند دترد به شما خبر از ناراحتی خود می دهد . در کودکان باهوش ممکن است این زمان برای ثبت خاطره در حافظه کمی زودتراتفاق افتد .در اروپا معمولا می گویند پس از شیر دادن به بچه به گریه او توجه نکنید حداکثر پس از 15 دقیقه خسته شده و می خوابد .

البته رها کردن کودک و گریه او به طور مداوم در روحیه او اثر خوب ندارد
وقتى كودك يك سالگى را پشت سر مى گذارد، كم كم خود را يك شخص كوچك با خواسته هاى مخصوص به خود مى بيند و حال زمانى است كه مادر كمى سخت گير شود. البته اگر نمى خواهد كودكش بعداً لوس و ننر شود. دكتر پت اسپانگين مى گويد: «ثبات گفتارى و رفتارى مادر در اين سن براى كودك بسيار مهم است.» حال بايد ديد چگونه مى شود فهميد چه رفتارى نشانگر مهر و محبت والدين بوده و چه رفتارى باعث لوس شدن او مى شود. در اينجا آمده است كه چگونه مى توان حد و مرز اين دو را تعيين كرد.
از بدو تولد تا شش ماهگى
۱- گريه كردن
خيالتان راحت باشد. كودك در اين سن حتى نمى داند شخصى جداى از شماست. ماكسين فارلى، ۲۷ ساله از لندن كه مادر ايوده ماه است مى گويد: «مادرم به من مى گويد با هر بار گريه كودكم كه به سوى او مى روم در واقع چوبى را براى پشت خودم به وجود مى آورم. به نظر او هر بار كه من براى آرام كردن او مى روم او را لوس و پرتوقع بار مى آورم.» اما وقتى كودك شما گريه مى كند نمى خواهد شما را كنترل كرده و يا خسته كند. او فقط از چيزى ناراحت است و گريه كردن تنها روشى است كه او مى تواند به توسط آن شما را خبر كند. پاسخ به گريه او، خواه از گرسنگى باشد يا از جاى خيس و يا آغوش شما را بخواهد باعث مى شود او احساس امنيت كند. اگر او را با گريه اش تنها گذاشته و به آن اعتنا نكنيم در واقع او بدخلق و يا به اصطلاح عاميانه تر نق نقو مى شود.
۲- گرسنگى
پيشترها مادران برنامه سختى براى غذاى كودكشان داشتند. مثلاً هر چهار ساعت يك بار به او شير مى دادند نه زودتر. امروزه متخصصان مى گويند نبايد اينگونه باشد. دادن شير به او هر گاه كه مى خواهد او را لوس نمى كند فكر نكنيد با اين كار براى بعدها مشكل تراشى مى كنيد. بلكه بايد گفت به نيازهاى او پاسخ مى دهيد.در مقع شیر دادن باید به تغذیه مادر توجه کرد برخی از غذاهای مادر سبب نفخ و دل درد کودک است/
۳- بوسيدن و در آغوش گرفتن
بعضى اوقات به عنوان يك مادر تازه كار احساس مى كنيد نبايد زياد نوزاد را بغل كنيد چون ممكن است اصطلاحاً بغلى شود. اما محققان مى گويند تماس فيزيكى با كودك مانند در آغوش گرفتن و يا حمل كردن او جداى از لوس كردن باعث مى شود كه او احساس آرامش و امنيت كند. اين بدان معناست كه بعداً او بيشتر مى خواهد در جاى خود بوده و با لوازم بازى خود بازى كند.
شش تا دوازده ماهگى
در اين زمان كودك شما هنوز به بوسه ها و اظهار محبتتان نياز دارد اما او همچنين شروع به مطابقت خود با ديگر اعضاى خانواده نيز مى كند. اكنون به وجود آوردن يك برنامه روزانه و اعمال برخى محدوديت ها مى تواند از بروز مشكلات رفتارى در آينده جلوگيرى كند.
۱- وابستگى كودك: كودك در حدود نه ماهگى بسيار به مادر وابسته مى شود و اين به اين دليل است كه او فهميده كه شما شخصى جداى از او هستيد و مى ترسد وقتى او را ترك مى كنيد ديگر بازنگرديد. بهترين راه براى رفع بهانه هاى كودك در آغوش گرفتن و بذل توجه فراوان به او است.وقتى به او اجازه مى دهيد اينگونه به شما وابسته باشد اين بدان معنا نيست كه او را لوس مى كنيد بلكه بنا به گفته دكتر اسپانگين، برعكس مى باشد: شواهدى وجود دارد مبنى بر اينكه كودكانى كه والدينى خونگرم و صميمى داشته و با آنان در اين سن تماس فيزيكى زيادى برقرار مى كنند بعدها احساس امنيت و اعتماد به نفس بيشترى دارند.
۲- ايجاد برنامه روزانه براى كودك: ايجاد يك برنامه ثابت روزانه براى كودك در اين سن عقيده خوبى است. او را وادار كنيد كه براى خوردن غذا، خوابيدن و بازى وقت هاى خاصى داشته باشد. همچنين با اين كار به او مى فهمانيد كه اين شما هستيد كه او را هدايت مى كنيد.
دوازده ماهگى و بالاتر
وقتى كودك شما يك سالگى را پشت سر گذاشته و خود را مى شناسد ممكن است در اثر برخى رفتارها از سوى شما لوس شود.
۱- بدخلقى و يكدنگى كودك
گرين پالمر، ۳۳ ساله، مادر جيك پاتر دوماهه مى گويد: «اولين بارى كه پسرم شروع به بدخلقى كرد وقتى بود كه مى خواستم او را از پارك ببرم. وقتى با بدخلقى او مواجه شدم دوباره به پارك بازگشتم اما مسأله وقتى بدتر شد كه دوباره خواستم با او از پارك به خانه بازگردم. من اغلب به او اجازه مى دهم اگر مى خواهد بار ديگر حرفش را به كرسى بنشاند. اما بدخلقى او بدتر مى شود. يك قانون طلايى در والدين اين است كه هرگز در مقابل بدخلقى كودك تسليم نشويد. چرا كه او به سرعت مى آموزد كه چگونه به هر آنچه مى خواهد دست يابد. به گفته دكتراسپانگين اگر كودك شما بياموزد كه با ايجاد چنين صحنه اى به خواسته خود مى رسد، وقتى كه او بزرگتر شود هم شما و هم او به مشكل برخواهيد خورد. تسليم نشويد. با اين كار،كودك شما مى فهمد كه با داد و قال به جايى نمى رسد و به مرور منطقى تر با مسائل برخورد مى كند.
۲- كمك به كودك
وقتى در زندگى سرتان بسيار شلوغ است ممكن است براى راحت كردن خودتان كارهاى كودكتان را اعم از گذاشتن قاشق غذا به دهان او تا پوشاندن كفشش انجام بدهيد. اما بيشتر كودكان دوست دارند خودشان اين كارها را انجام دهند و اگر زمان كوتاهى را براى آموختن اين كارها صرف كنيد بعداً زمان كار بيشترى خواهيد داشت.
۳- هديه دادن به كودك
هديه دادن مكرر به كودك او را لوس نمى كند اما اين كار به او مى آموزد براى آنها ارزشى قائل نشود. چيزى كه باعث لوس شدن او مى شود، دادن هديه به او براى ترك يك عمل بد است رشوه دادن فقط رفتار بد او را تقويت مى كند. او در آغاز مى خواهد اما دفعه بعد براى آن داد وقال براه مى اندازد!

 

 

 

وابستگى كودك در 9 ماهگی :

 كودك در حدود نه ماهگى بسيار به مادر وابسته مى شود و اين به اين دليل است كه او فهميده كه شما شخصى جداى از او هستيد و مى ترسد وقتى او را ترك مى كنيد ديگر بازنگرديد. بهترين راه براى رفع بهانه هاى كودك در آغوش گرفتن و بذل توجه فراوان به او است.وقتى به او اجازه مى دهيد اينگونه به شما وابسته باشد اين بدان معنا نيست كه او را لوس مى كنيد بلكه بنا به گفته دكتر اسپانگين، برعكس مى باشد: شواهدى وجود دارد مبنى بر اينكه كودكانى كه والدينى خونگرم و صميمى داشته و با آنان در اين سن تماس فيزيكى زيادى برقرار مى كنند بعدها احساس امنيت و اعتماد به نفس بيشترى دارند.



درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید اینجانب رضا اشرفی دانشجوی کارشناسی رشته مهندسی فتاوری اطلاعات، متولد 1362 از روستای آق گنبد و در ارومیه سکونت دارم. این وبلاگ جهت اطلاع رسانی در حوزه های مختلف ایجاد شده است امیدورام با راهنمایی های خود، بنده حقیر را در هرچه بهتر کردن وبلاگ یاری فرمائید.
آخرین مطالب
پيوندها
ساعت کاسیو">ساعت کاسیو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی فرهنگی ورزشی و آدرس ashrafireza.com.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان