علمی فرهنگی ورزشی یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
عواملى كه در این هنگام مىتوانند موجب آرامش روانى انسان گردند و قواى تحلیل رفته فكرى او را تجدید كنند، گوناگونند؛ خنده و شوخى یكى از مهمترین آنهاست، چه ای كه یكى از ویژگىهاى انسان (و فصل ممیّز او از سایر حیوانات) نیز خنده است و دیگر موجودات، خنده، شادى، مطایبه و شوخى ندارند.
نگاهى كلّى به متون اسلامى مربوط به مزاح، نشانگر برخوردى به ظاهر متفاوت با این موضوع است. اولیاى بزرگوار اسلام، گاهى آن را ستوده و بدان فرمان دادهاند و زمانى نكوهش كرده و از آن بازداشتهاند. لیكن پس از جمعبندى و تعمّق به این نتیجه مىرسیم كه پیشوایان معصوم اسلام شوخى و مزاح را براى انسانها بسانِ داروى شفابخشى مىدانند كه از سویى، مصرف بهجا و محدود آن در كاستن نگرانىها، تقویت پیوند دوستى در بین افراد جامعه و تسكین آلام روانى آنان سودمند و لازم است و از سوى دیگر، استعمال بىرویّه آن بدون رعایت حدود شرعى و اخلاقى و بدون در نظرگرفتن شرایط زمانى و مكانى، زیانبار و نكوهیدهاست. امام باقر علیه السلام، كسى را كه در حضور جمعى مزاح كند، به شرط آن كه به خاطر آن شوخى مرتكب لغزشى نشود، محبوب خداى متعال دانسته، مىفرماید: انّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُداعِبَ فِى الْجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ «1» خداوند كسى را كه در میان جمع بدون ناسزاگویى مزاح كند، دوست مىدارد.
پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله، با این كه خود، شاخصترین الگوى فضائل اخلاقى بود، گاه و بىگاه با بعضى افراد، شوخىهاى زیبا و نمكین مىكرد، لیكن در عین حال، پا را از چارچوب حقّ بیرون نمىنهاد و در شوخىهایش جز شادكردن دلهاى مردم و زدودن غبار غم و اندوه ازسیماى آنان، هدف دیگرى را تعقیب نمىكرد؛ او خود در این باره مىفرمود: انّى لَأَمْزَحُ وَ لا أَقُولُ إِلَّا حَقّاً «2» همانا من شوخى مىكنم، ولى چیزى جز حق نمىگویم. امام على علیه السلام فرمود : افَةُ الْهَیْبَةِ الْمِزاحُ شوخى، آفت هیبت است.پس بیاییم با شوخی های به جا و با رعایت حدود ذکر شده، آرام جان دوستان خود شویم و غمی از دلشان بزداییم. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان زنى كه او را امّ ایمن مىگفتند، خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و عرض كرد: همسرم شما را به منزل دعوت كرده است. آن حضرت فرمود: شوهرت، همان كه در چشمش سفیدى است؟ زن (كه متوجّه منظور پیامبر صلى الله علیه و آله نشده بود.) عرض كرد: نه به خدا سوگند! در چشم او سفیدى نیست. حضرت فرمود: چرا (من مىدانم!) در چشمش سفیدى است. زن دوباره عرض كرد: نه به خدا سوگند! آنگاه حضرت با تبسّم فرمود: عنبیّه چشم همه مردم سفید است. «3» همچنین نقل شده كه آن حضرت، پیرزنى فرتوت را دید كه دندانهایش ریخته بود. فرمود: آگاه باشید كه پیرزنان بىدندان، وارد بهشت نخواهند شد. پیرزن گریان و اندوهگین شد. حضرت كه متوجّه حال او بود، علّت گریهاش را پرسید. عرض كرد: اى رسول خدا! من بىدندان هستم. حضرت خندید و فرمود: بله! تو با این حال وارد بهشت نخواهى شد. (بلكه اوّل جوان مىشوى و دندانهایت مىروید، آنگاه به بهشت مىروى.) «4» همچنین، رسول خدا صلى الله علیه و آله گاهى مطلبى به خردسالان مىفرمود و سپس به شوخى مى گفت: «لا تَنْسَ یا ذَا الْأُذُنَیْنِ» «5» اى صاحب دو گوش! فراموش مكن. بدیهى است این مقدار مزاح، نهتنها مفسدهاى ندارد، بلكه سبب مىشود كه محبّت و صمیمیّت در بین مردم بیشتر شود و اندوه و ناراحتى ناشى از مشكلات زندگى،- كه موجب كسالت روحى شده و نشاط و امید آدمى را تحت تأثیر خود قرار مىدهد، برطرف گردد. مطالعه دقیقتر سیره معصومین علیهم السلام نشان مىدهد كه آنان نه تنها خود مزاح مىكردند، بلكه برخوردشان به گونهاى بود كه دیگران نیز جرأت مىیافتند تا با آن بزرگواران شوخى كنند. صُهَیْب از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله بود. او مدّتى به درد چشم مبتلا شد. روزى حضرت او را در حال خرما خوردن دید. به او فرمود: با آن كه چشمت درد مىكند، خرما مىخورى؟ صُهیب عرض كرد: با آن طرف كه درد نمىكند مىخورم! آن حضرت طورى تبسّم كرد كه دندانهاى ایشان مشاهده مىشد. «6» گاهى نیز در این مطایبات، مقابله به مثل مىكردند، یعنى به شوخىكننده پاسخى مناسب مىدادند. براى مثال روزى پیامبر صلى الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام خرما مىخوردند. هر خرما كه پیامبر صلى الله علیه و آله مىخورد، دانهاش را نزد حضرت امیر علیه السلام مىنهاد. وقتى خرماها تمام شد، همه دانهها نزد ایشان بود در این هنگام پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر كه دانه او بیشتر است، پرخور است. حضرت امیر علیه السلام نیز پاسخ داد: هر كه خرما را با دانه خورده، پرخور است. پیامبر صلى الله علیه و آله خندید و هدیهاى به ایشان داد. «7»
مزاح و شوخى در حدّى كه موجب از بین رفتن اندوه و شاد كردن مۆمن باشد و به گناه، زیادهروى، جسارت و سخنان خلاف ادب كشیده نشود، كارى پسندیده است. 1.زیادهروى در مزاح را همواره نكوهش شده و آن را نشانه جهالت، حماقت و پستى دانستهاند. حضرت على علیه السلام، طىّ سه سخن كوتاه به این واقعیّت چنین اشاره مىكند: مَنْ كَثُرَ مِزاحُهُ اسْتُحْمِقَ «8»، مَنْ كَثُرَ مِزاحُهُ اسْتُجْهِلَ «9»، مَنْ كَثُرَ مِزاحُهُ اسْتُرْذِلَ «10» هر كس شوخى او بسیار شود، احمق، نادان و فرومایه مىشود. 2. مزاح نباید براى انسان به صورت یك عادت همیشگى درآید، بهگونهاى كه همواره دنبال بهانهاى باشد تا با كسى شوخى كند، زیرا مردم او را شخصى دلقك و بذلهگو تصوّر مىكنند و بین شوخىها و موضعگیرى جدّى او فرقى نمىگذارند. در این باره امام على علیه السلام فرمود: مَنْ جَعَلَ دَیْدَنَهُ الْهَزْلَ لَمْ یُعْرَفْ جِدُّهُ «11» هر كس شوخى را عادت خود قرار دهد، موضع جدّى او از شوخىهایش، باز شناخته نمىشود. 3. مزاح باید براى شاد كردن دیگران صورت گیرد. بنا بر این، اگر با شوخى كردن موجبات رنجش دیگران فراهم آید، یا كسى مورد تمسخر واقع شود، ممنوع و نكوهیده است و چه بسا موجب كینهتوزى و بروز دشمنى بین دوستان گردد. در این باره نیز امام على علیه السلام فرمود : لِكُلِّ شَىْءٍ بَذْرٌ وَ بَذْرُ الْعَداوَةِ الْمِزاحُ «12» براى هر چیز بذرى است و بذر دشمنى، مزاح است. امام باقر علیه السلام، كسى را كه در حضور جمعى مزاح كند، به شرط آن كه به خاطر آن شوخى مرتكب لغزشى نشود، محبوب خداى متعال دانسته، مىفرماید : انّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُداعِبَ فِى الْجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ خداوند كسى را كه در میان جمع بدون ناسزاگویى مزاح كند، دوست مىدارد 4. رعایت ادب نیز از نكات مهمّى است كه در همه حالات، از جمله هنگام مزاح باید به آن توجّه كرد. پسندیده بودن مزاح، دلیل تجویز جسارت و بىادبى نیست. در هنگام شوخى نباید سخنان زشت، ركیك و دور از اخلاق اسلامى بر زبان انسان جارى شود؛ زیرا به تعبیر امام على علیه السلام: سُنَّةُ الِّلئامِ قُبْحُ الْكَلامِ «13» زشت گویى، شیوه فرومایگان است.
شوخى كردن بدون رعایت حدود مرزهاى یاد شده، آفاتى در پى دارد كه بعضى را به اختصار ذكر مىكنیم: 1. موجب آبروریزى انسان مىشود. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: الْمِزاحُ تَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ «14» شوخى آبرو را مىبرد. 2. انسان را خوار مىكند. حضرت على علیه السلام فرمود : مَنْ مَزَحَ اسْتُخِفَّ بِهِ «15» هر كس مزاح كند، خوار گردد. 3. آتش كینه را برمىافروزد و این در جایى است كه شوخى توأم با جسارت و توهین باشد. امام على علیه السلام در این باره فرمود: الْمِزاحُ تُورِثُ الضَّغائِنَ «16» شوخى، كینهها را در پى دارد. 4. نور ایمان را از دل مىبرد، زیرا شوخى زیاد، موجب خنده زیاد مىشود و خنده زیاد دل را مىمیراند و انسان را از یاد خدا و آخرت غافل مىكند. امام كاظم علیه السلام فرمود: ایَّاكَ وَ الْمِزاحَ فَانَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ ایمانِكَ «17» از شوخى بپرهیز كه نور ایمان را از دلت مىبرد. 5. شخصیّت انسان را خدشهدار مىكند. امام على علیه السلام فرمود: افَةُ الْهَیْبَةِ الْمِزاحُ «18» شوخى، آفت هیبت است. پس بیاییم با شوخی های به جا و با رعایت حدود ذکر شده، آرام جان دوستان خود شویم و غمی از دلشان بزداییم. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان. نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها ساعت کاسیو">ساعت کاسیو
نويسندگان |
||||
![]() |